خوناشام من پارت 5

خوناشام من پارت 5
{گایز ميشه نظرتونو دباره فیک کامنت کنید میخام نظراتتونو بدونم اگه تا فردا همین موقع کامنت نذاشتید یا خوشتون نيومده باشه ادامه نمیدم}
(ا.ت)
رزی با تعجب پرسید:خوناشام؟ 😳😳😳
آليس: اوهوم بنظرتون واقعا وجود دارن یا فقط یه بخشی از افسانه ها هستن؟
تو فکر رفتم ینی واقعا وجود داشتن؟ اگه وجود دارن چطور ميشه بشناسیمشون؟
از وقتی یادم مياد به موجودات ماورایی مثل روح و جن باور داشتم ولی خوناشام شک داشتم با سلقمه ای که الیس بهم زد به خودم اومدم سریع پرسیدم: چیشده؟
الیس: دارم ازت میپرسم تو به وجود خوناشاما باور داری یا نه بقیه میگن وجود ندارن میخام بظر توروهم بدونم
یکم فکر کردم و گفتم: نميدونم شاید وجود داشته باشن شایدم نه
آليس: من مطمئنم وجود دارن
کای: چرا همچين فکری میکنی
آلیس: يه حسی بهم ميگه وجود دارن، حس من هيچوقت اشتباه نمیکنه
کای دیگه چیزی نگفت منم تا آخر مهموني همش تو فکر بودم که خوناشاما وجود دارن یا نه اونقدر تو فکر بودم که حتی اون پارک جیمین عوضی از ذهنم پاک شده بود...
بعد از اینکه به خونه رسیدم بدون عوض کردن لباسام نشستم رو تخت گوشیم رو در آوردم و درباره خوناشاما تو گوگل سرچ کردم یکی از سایتا رو باز کردم و خوندمش
"قبایل خون از اول بشریت با انسانها زندگی میکرده. همانگونه که از اسمشان مشخص است غذای اصلی آنها خون است و بدون ان ضعیف میشوند،رنگ چشم خوناشام ها
در موقعیت های مختلف از قرمز به طلایی و مشکی تغییر میکند پس درنتیجه یکی از راهای شناخت آنها رنگ چشمهایش در مکان های مختلف است.
ظاهر خونخوار ها: اونها پوست خیلی سفیدی دارند و اغلب دارای موهای مشکی هستند
تقریبا همه خونخوار ها یک یا چند قدرت خاص مثل سرعت نور،ذهن خوانی و غیره هستند"
چندتا مطلب دیگه هم بود که مربوط به روش کشتنشون و اینکه چطور با سم اونا به خوناشام میشی بود و حساسیتشون به نور
با خوندن این مطلبا مطمئن شدم خوناشاما وجود دارن و مطمئنا این روستا هم از وجودشون بی بهره نبود آخه اونطور که توی اون سایت بود خوناشاما از محل های مرطوب که خورشید کمتری داره خوششون میاد که این روستا هم دقیقا همینطور


های گایز شرمنده که دیر اپ کردم بخاطر مدرسه و مریضیم نمیتونستم بذارم لطفا لایک و کامنت فراموش نشه بوس بهتون