ازت متنفرم

#ازت_متنفرم
پارت۴





ارام:شرکت؟
علی:اره شرکت،۹سالش برات سوال نشد شرکتش شد!؟
ارام:چع ربطی داره!؟
علی:هیچی،راست میگفت تو کاملا متفاوتی(زیره لب)
ارام:کی گفته؟
علی:چیو؟
ارام:اینکه متفاوتمو می گفته؟
علی:این از کجا دراومد دیگه؟
ارام:گوشای خودت مخملیه!
علی:چع صمیمی
ارام:لطف داری
علی:چرا کتابی حرف میزنی؟
ارام:چرا انقدر سوال میپرسی؟
علی:چرا شما دخترا عادت دارین سوالو با سوال جواب بدین؟
ارام:به خودمون مربوطه
علی:اه،عجب
یه لبخنده عجیب زد که تبدیل شد به ریز ریز خندیدن
علی:له چی میخندی؟
ارام:فضولی؟
علی:اره!
ارام:اگه امیر اینجا بود در جوابه عجبت چی میگفت!؟
منم ناخودا گاه خندیدم
علی:ننهی رجب!
ارام دوباره خندید،چقد قشنگ میخندید،
علی:قشنگ میخندی
امیر:هول!
عسل و ارام هم زمان خندیدن
امیر:صب کن،تو یکم غیره طبیعی رفتار نمبکنی!؟(خطاب به ارام)
عسل:نه،قبل از اینکه بیاید درمورده علی بش گفته بودم!
امیر:اع،همون
علی:خب اولش که اصن حرف نزد بام،پس جوابت قابله قبول نیست
عسل دوباره زود تر جواب داد
عسل:خوب به علاوه اینکه به حرفای من اهمیت میده رفتاره خودتم زیره نظر میگیره
علی:چندتا زبونه دیگه داری!؟
درجا خندید
عسل:بعنی چی؟
ارام:همین دوتان فقط!
عسل:میکشم جفتتونو
امیر:خیلی گاوید