عشق مافیایی

عشق مافیایی

ویو یونگی

یهو کنترلم و ازدست دادم و لبامو گذاشتم روی لباش و مک زدم اما اون بی حرکت مونده بود دیدم فایده نداره لبامو برداشتم ولی هنوز کامل سرمو نبرده بودم عقب که سرمو کشید جلو و لباشو گذاشت روی لبام و عمیق مک زد دستمو گذاشتم روی کمرش و تکون میدادم دیگه نفس کم آوردیم از ام جداشدیم

،لبات مزه توت فرنگی میده
.........
بغلش کردم سرمو بردم توی گردنش و گفتم
،تودیگه مال منی حق اینکه به خدت اسیب بزنی رو نداری فهمیدی
.......
،فهمیدی(باداد)
.ا...آره
، خوبه
یه بوسه دیگه گذاشتم روی لبش و دستشو کشیدم بریم پایین

،خونتون کجاست
.خونمون...........(مثلا گفت)
،آها
مرش زمانی به۴۵ دقیقه بعد

داشت پیاده میشد که دستشو گرفتم و گفتم
،از این به بعد تو دوست دختر منی از پیشم جم نمیخوری حتی توی دانشگاه
.من دیگه دانشگاه نمی.....
،میای مجبوری بیای
.زور نیست که
،چرا هست
تادهنشوباز کرد یه چیزی بگه بوسیدمش و زبونمو کردم توی دهنش همزمان با این کار لمسشم میکردم اولش تمراهی نمی‌کرد منم لبشو گاز گرفتم واونم همراهی کرد سرمو بردم توی گردنش و کیس مارک گذاشتم که ناله هاش بلند شد
.آحححح شوگا نکن
ناله هاش تحریکم می‌کرد بیشتر کیس مارک بزارم دستشو کرد توی موهام و سرمو فشار داد سمات سینه هاش(لا حیا لا شعور)
دیگه نمیشد کاریش کرد
،برو وسایلتو جمع کن بیا
.هااااا
،میای پیش خودم زندگی میکنی
.شوگا ما فقط دو روزه همو می‌شناسیم
،اشتباه نکن گرل تو وقتی بچه بودی بابات سرت قمار ورد و باخت اونم به بابای من حالا من میخوام ببرمت خونه خودم به عنوان برده جنسی و دوست دخترم
.ب ب برده جنسی
،آره بدو دیگه تحمل ندارم اصلا میخوای که بریم خودم بعدا برات لباس جور کنم
.ن نه لباسای خودمو میارم
،اوکی

ویو ات

رفتم داخل دروغ چرا خوشم میاد ازش ولی برده جنسی نههه من میدونستم بابام منو قمار کرده ولی نمیدونستم باخته حالا من که چیزی برای از دست دادن ندارم

ویو شوگا

اومد سوار شد چقدر زود اومد رفتیم خونه و....