بدبوی

#بد_بوی
#پارت_۲۸

#الینا
از دستشویی با حال خیلی بدی میام بیرون که میبینم جیمسون داره دنبال یه دختری میدوه
چخبره؟
این باز داره کجا میره؟
احمقی الینا احمق بیا تحویل بگیر
باید ببینم داره چیکار میکنه
دنبالش میرم تا میبینم از در پشتی پارتی میزنه بیرون و یواشکی قایم میشم و به حرف هاشون گوش میدم
میبینم دست دخترو میگیره و میکشه سمت خودش و اون رو متوجه حضور خودش میکنه
دختره تکون شدیدی میخوره و بعد با حالت عصابی میگه

_تو چرا دنبال من میای اصلا تو اینجا چیکار میکنی چرا هر سری میام اینجا توام اینجایی؟

_من خواستم این سوال رو از تو بپرسم تو چرا من هر وقت میام اینجا میبینم اینجایی

_من چمیدونم مزاحمم نشو

_نفس

_خفه شو اسمم رو به زبون کثیفت نیار

اوه اوه چخبره اوها

_نفس من باید از دست تو عصبانی باشم نه تو

_چرا ؟ چرا به چه دلیل تو باید عصبانی باشی تو مست کردی من رو حامله کردی بعد اون قدر بی عرضه بودی که گفتی بچه رو سقط کن

چییییی؟؟؟؟؟؟؟

_من مست بودم تو چرا اجازه دادی

_خفه شو

_بیا حرف حق میزنم دیگه

_میدونی چیه من اصلا سقطش نکردم

چییییییب؟؟؟؟؟؟؟
این چی رو بلند میگم حواسم نبود از تعجب زیاد چی رو فریاد زدم

فوری جفتشون سرشون رو برگردوندن طرف من و جیمسون ماتش زده

_الینا

نفس
_این کیه؟

جیمسون
_به تو چه

نفس
_خفه شو

_بسههههه بسهههههه جفتتون خفه شید اینجا چه خبره
مرتیکه جواب بده چخبره

_الینا بزار توضیح بدم

_زود باش تا ۳ میشمرم فقط تا این زمان وقت داری توضیح بدی

اینم پارت هدیه
شرط بعد لایک ها بالای ۱۵ تا
کامنت ها بالای ۵۰ تا