بخش هایی از گفت و گوی آزاده نامداری با وطن امروز *تو که ت
بخش هایی از گفت و گوی آزاده نامداری با وطن امروز *تو که تا به حال فقط صورت و دستهای مرا بهعنوان یک زن چادری دیدهای، کی مرا با لباس عروس دیدهای که عکس ترکیبی و مجعول مدنظر را روی جلد مجلهات کار میکنی تا مجلهات به چاپ دوم برسد و بفروشد؟ خیلی از ارزشهایمان دور شدهایم.
*این جمله را بارها به دوستانم گفتهام که حرمتهایی برای خانم چادری وجود دارد و من این حرمتها را دوست داشتم
*از آقایی از آشنایان که ادعای مذهبی بودن داشت پرسیدم چرا با خانمها دست میدهی؟ من نمیفهمم چطور ممکن است یک آقایی مذهبی باشد و با خانمها دست بدهد! میگویی من خیلی دیندارم و با خانمها دست میدهی!
*هیچوقت هدف نهاییام دیده شدن نبوده و اگر بخواهم صادقانه بگویم هرگز هدف غاییام کارم هم نبوده است. من همیشه زندگی کردهام که حالم خوب باشد و آدم خوبی باشم و شب که میخوابم احساس خوبی داشته باشم
*هر کس که راه شهرت را به جوانان ما نشان داده در واقع چاه را نشان داده است.
* شما باور نمیکنید چه تعداد از مردم به من گفتند ما به هوای چادر شما چادری شدیم
*3 سالی است به این نتیجه رسیدهام که در 7 سال گذشته حرفهایم را نزدم حالا وقت آن است که حرفهایم را با فرم نشان بدهم. مثلا در تلویزیون میگویم داشتن فرزندان زیاد اتفاق مبارکی است. بعد از مدتی میگویم به اندازه کافی این حرف را گفتهام حالا بهتر است آن را نشان بدهم. میروم به منزل خانوادهای که 10 فرزند دارند و تمام فرزندان و والدین حال و اوضاع خوبی دارند
* یکی از افرادی که حدود یک ماه قبل به منزلشان رفتم از همین خانوادههای شهدا، خانمی 4ماهه باردار بوده که شوهرش شهید میشود. شوهرش افسر نیروی انتظامی بوده و در یک درگیری شهید میشود.
*این جمله را بارها به دوستانم گفتهام که حرمتهایی برای خانم چادری وجود دارد و من این حرمتها را دوست داشتم
*از آقایی از آشنایان که ادعای مذهبی بودن داشت پرسیدم چرا با خانمها دست میدهی؟ من نمیفهمم چطور ممکن است یک آقایی مذهبی باشد و با خانمها دست بدهد! میگویی من خیلی دیندارم و با خانمها دست میدهی!
*هیچوقت هدف نهاییام دیده شدن نبوده و اگر بخواهم صادقانه بگویم هرگز هدف غاییام کارم هم نبوده است. من همیشه زندگی کردهام که حالم خوب باشد و آدم خوبی باشم و شب که میخوابم احساس خوبی داشته باشم
*هر کس که راه شهرت را به جوانان ما نشان داده در واقع چاه را نشان داده است.
* شما باور نمیکنید چه تعداد از مردم به من گفتند ما به هوای چادر شما چادری شدیم
*3 سالی است به این نتیجه رسیدهام که در 7 سال گذشته حرفهایم را نزدم حالا وقت آن است که حرفهایم را با فرم نشان بدهم. مثلا در تلویزیون میگویم داشتن فرزندان زیاد اتفاق مبارکی است. بعد از مدتی میگویم به اندازه کافی این حرف را گفتهام حالا بهتر است آن را نشان بدهم. میروم به منزل خانوادهای که 10 فرزند دارند و تمام فرزندان و والدین حال و اوضاع خوبی دارند
* یکی از افرادی که حدود یک ماه قبل به منزلشان رفتم از همین خانوادههای شهدا، خانمی 4ماهه باردار بوده که شوهرش شهید میشود. شوهرش افسر نیروی انتظامی بوده و در یک درگیری شهید میشود.
۲۷۰
۱۴ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.