Part 1
Part 1
« دشمن برادرم شدن»
ویو ات:
نگاهی به ساعت
انداختم4:30 بود ساعت 5:00 باشگاه شروع میشه پاشدم و رفتم یک حموم 10 مینی گرفتم اومدم بیرون یک میکاپه خیلی کم رنگ زدم وسایلمو برداشتم سوار ماشین شدم و به سمت باشگاه حرکت کردم
ویو تهیونگ: وای چرا من فقط باید این پرونده هارو امضا کنم پس کوک اینجا چه کارست پاشدم و به سمت اتاق کوک حرکت کردم و در زدم
کوک: کیه
ته: منم
کوک: بیا تو
ته:(کوکو درحالی که داشت کرباتشو جلوی ایینه درست میکرد دیدم) کجا به سلامتی
کوک: سرقرار
ته:
کوک: نکنه میخوای بیای (نیشخند زد)
ته: تو چرا هر روز سرقراری (با تعجب)
کوک: خب مشکلش چیه نکنه میخوای مثل خدت عقاب تنها بشم(خنده)
ته: بنده هم عاشق بودم که جنابالی خرابش کردن
کوک:(اخماش رفت تو هم) حالا هرچی من رفتم بای
ته: خدافظ
(پسره رو مخ از پله تا پایین رفتم و به سمت اجوما حرکت کردم)
«علامت * اجوما»
*بله ارباب بزرگ
ته: حوصلم سر رفته چکار کنم
*میتونید به باشگاه دوست صمیمیتون اقای پارک برید
ته: فکر خوبیه خیلی وقته جیمین و ندیدم مرسی
*خواهش میکنم
ته:(سوار ماشین شدم وبه سمت باشگاه حرکت کردم)
« دشمن برادرم شدن»
ویو ات:
نگاهی به ساعت
انداختم4:30 بود ساعت 5:00 باشگاه شروع میشه پاشدم و رفتم یک حموم 10 مینی گرفتم اومدم بیرون یک میکاپه خیلی کم رنگ زدم وسایلمو برداشتم سوار ماشین شدم و به سمت باشگاه حرکت کردم
ویو تهیونگ: وای چرا من فقط باید این پرونده هارو امضا کنم پس کوک اینجا چه کارست پاشدم و به سمت اتاق کوک حرکت کردم و در زدم
کوک: کیه
ته: منم
کوک: بیا تو
ته:(کوکو درحالی که داشت کرباتشو جلوی ایینه درست میکرد دیدم) کجا به سلامتی
کوک: سرقرار
ته:
کوک: نکنه میخوای بیای (نیشخند زد)
ته: تو چرا هر روز سرقراری (با تعجب)
کوک: خب مشکلش چیه نکنه میخوای مثل خدت عقاب تنها بشم(خنده)
ته: بنده هم عاشق بودم که جنابالی خرابش کردن
کوک:(اخماش رفت تو هم) حالا هرچی من رفتم بای
ته: خدافظ
(پسره رو مخ از پله تا پایین رفتم و به سمت اجوما حرکت کردم)
«علامت * اجوما»
*بله ارباب بزرگ
ته: حوصلم سر رفته چکار کنم
*میتونید به باشگاه دوست صمیمیتون اقای پارک برید
ته: فکر خوبیه خیلی وقته جیمین و ندیدم مرسی
*خواهش میکنم
ته:(سوار ماشین شدم وبه سمت باشگاه حرکت کردم)
۹.۰k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.