★گربه ی کوچک من★
★گربهی کوچک من★
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ②①
'-جونگکوک؟دونسنگ ما؟؟
+بعدا براتون توضیح میدم...فقط لطفا...کمکم کنید!
من به سمت مدرسه دویدم و لونا و جی-هوپ پشت سرم میدویدن
با نفس نفس گفتم
+رسیدیدم...
رفتم توی مدرسه..
اون پسره نبود و جونگکوک همونجوری خونی روی زمین افتاده بود
'ک..کی با کوکیه من اینکارو کرده؟
به دور و ور نگاهی انداختم و پسره رو دیدم که نشسته بود اون گوشه معلوم بود اسیب دیده
+ا..اون پسره که اونجاست!
با دیدن ما شروع کرد به فرار کردن،جی هوپ هم دنبالش کرد
من و لونا هم کوک رو بردیم به نزدیک ترین بیمارستان اون اطراف
«چند ساعت بعد»
"خوشبختانه اسیب زیادی ندیده و خون خیلی زیادی از دست نداده...وقتی بهوش اومد میتونه مرخص شه."
+اههه خداروشکر
'ولی...تو از کجا برادر مارو میشناسی؟
+خب..قضیه اینه که...
"فلش بک"
یه روز بارونی،وقتی دختر قصهی ما به شکل گربه ایش روبروی کافه ایستاده بود،اون پسر پیداش کرد و بهش یه سرپناه داد...
_وای چه گربه خوشگلی!زیر بارون چیکار میکنی؟
تا اینکه یه روز وقتی بیدار شد،بجای گربه یه دختر جوون روی تختش بود
"حال"
-پشمام...
'پس جونگکوک هم از رازت خبر داره؟
-بخواطر همینه که از همون روز اول کارت تو کافه مامان،باهات پسر خاله بود؟
+اره....
_ی...یوری؟
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ②①
'-جونگکوک؟دونسنگ ما؟؟
+بعدا براتون توضیح میدم...فقط لطفا...کمکم کنید!
من به سمت مدرسه دویدم و لونا و جی-هوپ پشت سرم میدویدن
با نفس نفس گفتم
+رسیدیدم...
رفتم توی مدرسه..
اون پسره نبود و جونگکوک همونجوری خونی روی زمین افتاده بود
'ک..کی با کوکیه من اینکارو کرده؟
به دور و ور نگاهی انداختم و پسره رو دیدم که نشسته بود اون گوشه معلوم بود اسیب دیده
+ا..اون پسره که اونجاست!
با دیدن ما شروع کرد به فرار کردن،جی هوپ هم دنبالش کرد
من و لونا هم کوک رو بردیم به نزدیک ترین بیمارستان اون اطراف
«چند ساعت بعد»
"خوشبختانه اسیب زیادی ندیده و خون خیلی زیادی از دست نداده...وقتی بهوش اومد میتونه مرخص شه."
+اههه خداروشکر
'ولی...تو از کجا برادر مارو میشناسی؟
+خب..قضیه اینه که...
"فلش بک"
یه روز بارونی،وقتی دختر قصهی ما به شکل گربه ایش روبروی کافه ایستاده بود،اون پسر پیداش کرد و بهش یه سرپناه داد...
_وای چه گربه خوشگلی!زیر بارون چیکار میکنی؟
تا اینکه یه روز وقتی بیدار شد،بجای گربه یه دختر جوون روی تختش بود
"حال"
-پشمام...
'پس جونگکوک هم از رازت خبر داره؟
-بخواطر همینه که از همون روز اول کارت تو کافه مامان،باهات پسر خاله بود؟
+اره....
_ی...یوری؟
۴.۸k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.