من شیطان و توفرشته|•
منشیطان و توفرشته|•
#Part_۲۸
✨💜☁️🪐
×ماهرو چرا اینطوری میکنی...
+میدونستم دلت میخواد منم بکشی
دختره نگام کرد
_بکشی؟
+اره آقامون قاتله،قاتل چیه مافیا
_چی؟
رفتم کنار آرتام و ژاکتش رو کنار زدم و از جیبش تفنگش رو در آوردم
+بفرما
دختره گیج مونده بود که خواست فرار کنه
به طرف در دوید آرتام تفنگ رو ازم گرف و به دنبالش رفت و دکمه کنار در رو زد و همه جا قفل شد
تفنگ رو به طرف دختره گرفت
×راه فراری نیس
تا این صحنه رو دیدم با جیغ گفتم
+آرتام داری چی کار میکنی
دخترع گیج تر شد و بع هته و پته افتاد
_آ...آ..آرتا..تااام
آرتام پوزخند زد
×بعله آرتام
دخترع تسلیم شده به زمین افتاد(بعله)
_من هرکاری کردم گو خوردم ببخشید آقا
صدای آها گفتن آرتام تو صدای شلیک گم شد
×ماهرو داشتی میریدی تو همه چی
فقط داشتم نگاش میکردم که اومد بغلم کرد
+برو اون ور بوی آشغال میدی
×کار خودته
ازم جدا شد و رفت به طرف آسانسور
×بیا
رفتم کنارش وایسادم
+جنازش رو چیکار میکنی
×زنگ میزنم جمعش کنن
+واااوو
×ترسیده بودی.
+نهه ترس چیه
پوز خند زد عاشق این پوزخند زدنش بودم
×دیدی چه شوهر جتنمنی داری
+اره
×از کجا میدونستی تفنگ دارم
+حدس زدم
آسانسور وایساد
وارد خونه که شد رفت حموم
رو مبل نشستم و منتظر موندم که با داد گفت
×ماهرو خانومم حولمو بیار
رفتم داخل اتاق و حولش رو برداشتم
در زدم
×بده
دستم رو داخل بردم +بیا
×جلو تر
دستم رو نزدیکتر کردم که دستم رو گرفت و منو کشید داخل حموم...
#Part_۲۸
✨💜☁️🪐
×ماهرو چرا اینطوری میکنی...
+میدونستم دلت میخواد منم بکشی
دختره نگام کرد
_بکشی؟
+اره آقامون قاتله،قاتل چیه مافیا
_چی؟
رفتم کنار آرتام و ژاکتش رو کنار زدم و از جیبش تفنگش رو در آوردم
+بفرما
دختره گیج مونده بود که خواست فرار کنه
به طرف در دوید آرتام تفنگ رو ازم گرف و به دنبالش رفت و دکمه کنار در رو زد و همه جا قفل شد
تفنگ رو به طرف دختره گرفت
×راه فراری نیس
تا این صحنه رو دیدم با جیغ گفتم
+آرتام داری چی کار میکنی
دخترع گیج تر شد و بع هته و پته افتاد
_آ...آ..آرتا..تااام
آرتام پوزخند زد
×بعله آرتام
دخترع تسلیم شده به زمین افتاد(بعله)
_من هرکاری کردم گو خوردم ببخشید آقا
صدای آها گفتن آرتام تو صدای شلیک گم شد
×ماهرو داشتی میریدی تو همه چی
فقط داشتم نگاش میکردم که اومد بغلم کرد
+برو اون ور بوی آشغال میدی
×کار خودته
ازم جدا شد و رفت به طرف آسانسور
×بیا
رفتم کنارش وایسادم
+جنازش رو چیکار میکنی
×زنگ میزنم جمعش کنن
+واااوو
×ترسیده بودی.
+نهه ترس چیه
پوز خند زد عاشق این پوزخند زدنش بودم
×دیدی چه شوهر جتنمنی داری
+اره
×از کجا میدونستی تفنگ دارم
+حدس زدم
آسانسور وایساد
وارد خونه که شد رفت حموم
رو مبل نشستم و منتظر موندم که با داد گفت
×ماهرو خانومم حولمو بیار
رفتم داخل اتاق و حولش رو برداشتم
در زدم
×بده
دستم رو داخل بردم +بیا
×جلو تر
دستم رو نزدیکتر کردم که دستم رو گرفت و منو کشید داخل حموم...
۲.۲k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.