یه گوشه ایران برف شده بهونه شادی مهمونی گرفتن دیجی آوردن

یه گوشه ایران برف شده بهونه شادی مهمونی گرفتن دی‌جی آوردن می‌رقصن و می‌خندن همینا بعدش می‌گن: ایران ایران که نمیشه زندگی کرد یه گوشه دیگه سپهر روشنی استوار مرزبان توی همون برف قدم می‌زنه نه دی‌جی داره نه دوربین، نه های و هوی فقط ایمانش رو داره به همین خاک و به همین مردم تو سرمای استخون‌سوز سپهر ایستاد تا جایی که نفسش بریدو رفت رفت چون این خاک رو خونه‌اش می‌دونست بعضیا فقط توی ایران زندگی می‌کنن بعضیا برای ایران زندگی می‌کنن فرقشون اینجاست