خواب؟ شاید برای تو فقط یه کلمس ک همیشه میشنویش ولی برای م

خواب؟ شاید برای تو فقط یه کلمس ک همیشه میشنویش ولی برای من خواب یه معنای دیگ داره،
ولی بنظــــــر مــــــن؛ خواب یعنی؛
یعنی اینکه دلت واسش تنگ شده باشه و نتونی ببینیش ولی اونجا بتونی توی بغلت غرقش کنی،
یعنی اینکه میخای یکمی هم ک شده از زندگیت مرخصی بگیری،
یعنی اینکه از تلخی حقیقت فرار کنی و به رویات پناه ببری،
یعتی اینکه این دنیا کمته و اونجا بودن برات لذت بخش باشه،
یعنی اینکه درد داری و هچ کاری ازت بر نمیاد ولی وقت بری اونجا خبری از دردت نیست،
یعنی اینکه حالت بده و کسیو نداشته باشی بری اونجا اونقدر باهاش درد و دل کنی تا اروم شی،
یعنی اینکه بخایش ولی نتونی داشته باشیش ولی اونجا تو مالکشی،
یعنی اینکه خسته ای از زندگی بری و اونجا استراحت کنی،
یعنی اینکه ارامش داشته باشی،
یعنی اینکه رفتن توی رویایی که شباهت زیادی به واقعیت داره؛ مث یه این میمونه ک یه اتفاقی که میتونه ارامش و لذت رو تو رگات تزریق کنه رو احساس کنه با تمام وجودت ولی قبل از خواب مرگو ب چشم دیده باشه؛
خواب یعنی رویایی که به حقیقت پیوسته ای ک توی این دنیا به واقعیت ن پیوسته؛
"خواب، خواب به نظر من فقط یه کلمه نیست!"

اثری از دخترکی ک سردرگمی در ذهن دارد~