زیارت عاشورا حسینیه لباس فروشان سه شنبه

زیارت عاشورا حسینیه لباس فروشان سه شنبه۵/۲۶ /۹۴ _________

ما نه تکلیف را ادا کردیم
و نه به قول‎ها وفا کردیم

نه برای تو کارِگر بودیم
نه ز تنهاییت حیا کردیم

سال‎ها بی عمل نشستیم و
هی برایت خدا خدا کردیم

هر زمان به کارمان گره افتاد
ما فقط یادی از شما کردیم

نامه آمد «من الغریب» ولی
نامه‎ات نخوانده تا کردیم

پدرانه همیشه بخشیدی
جاهلانه فقط خطا کردیم

هر چه هستیم ما در این شب‎ها
به شما خوب اقتدا کردیم

راهی قم شدیم و پای ضریح
یا رضا رضا رضا کردیم

هر کجا ذکر یا رضا گفتیم
فکر رفتن به کربلا کردیم

کربلایی شدند اهل مراد
از کرامات پنجره فولاد

جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات

دست سائل‎ها فقط تا حلقه‎ی در می‎رسد
روزی مهمان خواهر از برادر می‎رسد

زودتر از در زدن الطاف دلبر می‎رسد
دو برابر سه برابر ده برابر می‎رسد
              هر چه دارد صاحب خانه به نوکر می‎رسد

در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن
وقت حاجت داشتن «موسی بن جعفر» داشتن
در گدایی چشم از بیگانگان برداشتن
وقت احسان چشم بر احسانِ دیگر داشتن
             حال که در این حرم دارد مکرر می‎رسد

چشم ما از اولش بر روی گنبد باز شد
پشت این در هر که آمد هر که در زد باز شد
عاقبت این پا به فیض رفت و آمد باز شد
پای ما از جانب قم سمت مشهد باز شد
             زائر خواهر به پابوس برادر می‎رسد

لطف بی‎حدّ تو دست خلق با منّت نرفت
روی آن لب که نشسته نام تو، غیبت نرفت
هر کسی پابوسی‎ات آمد پی جنّت نرفت
هر که خلوت کرد در صحن تو در جلوت نرفت
             نور با همراهی آیینه بهتر می‎رسد

سیب و انجیر بهشتی و گل یاس قمی
دارد اصلا جنّت اعلی هم احساس قمی
در نجف در کربلا هم هست اجناس قمی
آفرین بر آبروی شیخ عبّاس قمی
             فیض او از هر کسی رفته به منبر می‎رسد

در تنور گرم تو نان فقیران پخته شد
سنگ‎های تیره و سرسخت آسان پخته شد
کشور ما آمدی خورشید ایران پخته شد
نام شیرین تو آمد بعد سوهان پخته شد
              آن چه می‎خواهد بگویی نی به شکّر می‎رسد

بودنت در این حوالی عین خیرات است، شکر
خانه‎ات از هر طرف محصور سادات است، شکر
این محله بی‎اراذل یا که الوات است، شکر
هر کسی اینجا آمده اهل مراعات است، شکر 
              شهر اصلا به شما یک جور دیگر می‎رسد

دست مردم شاخه‎ی یاس است، چوب و سنگ نیست
جوّ شهر آرام آرام است، جوّ جنگ نیست
کوچه‎هایش پهن و دلباز است اصلا تنگ نیست
صورتت بعد از عبور کوچه‎ها ؟ ؟ ؟ ؟
              با اجازه هر کسی اینجا به محضر می‎رسد

تلّ و گودالی ندارد خنجری در کار نیست
چکمه‎های نانجیب کافری در کار نیست
یا که سمّ اسب‎های لشکری در کار نیست
غارت چادر نماز و معجری در کار نیست
              تو هر اندازه بخواهی باز معجر می‎رسد...

 

نجوا با امام زمان