طعم آب

طعم آب
PART11

خیلی خوشحال بودم بعد از اینکه پیشنهادشو قبول کردم بغلم کرد و توی بغلش بودم تا اینکه یک شماره ناشناس ب کوک زنگ زده بود
کوک. میشه بزاری رو اسپیکر ببینم کیه .
پنی . اهوم .
وصل کردم و گذاشتم روی اسپیکر .
&سلام استاد جون خوبی .
_سلام شما ؟
& من اون دختر خوشگله توی کالجم نشناختی یعنی عزیزم.
_نه خیر ب جا نیاوردم
& شنیدم ب پنی پیشنهاد کار دادی نظرت چیه من بیام جاش آره
گوشی رو قطع کردم
+کوک . ای این ع..
_میدونم کیه.
بغلم کرد و گفت منو ببخش .
نمیدونم چرا .
از توی بغلش منو بیرون آورد و گوشیشو برداشت دوباره بهش زنگ زد گفت میتونم ببینمت .
سریع سویشرتشو برداشت و رفت .
نمیدونم چی ط فکرش بود اما هرچی بود باعث شکستن قلب من میشد.
بعد چند ساعت یک پی ام اومد سریع بازش کردم کوک داشت اون دختر رو می‌بوسید باورم نمیشد .
مگه ب من نگفت ک منو دوست داره مگه ب من نگفت ک من مال اونم.

همش شوخی بود .