ادمین بدبخت شرطا نمیرسه و فیک لایک نمیخوره اما من برا

(ادمین بدبخت: شرطا نمیرسه و فیک لایک نمیخوره.. اما من براتون این پارت و آپ کردم و اگه ببینم شرط این پارت هم نرسید دیگه فیک و نمیزارم.. به هر حال شاید خوشتون نیومده ازش:)
مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان

پــــارت④

جین ویو
از زمان دبیرستان روی ات کراش بودم... و من میخواستم مال خودم بکنمش پس الان فرصت پیش اومده.. هه اون جونگکوک کودن متوجه هیچی نشد
فلش بک به دوران دانشگاه بچه ها:
ات دختر خوشگله ی مدرسه که دوست صمیمیش جین بود...
جین با بقیه زیاد کاری نداشت و بیشتر تمرکزش روی درس بود.. و روی ات کراش داشت اما بروز نمیداد چون فک میکرد اگه بهش بگه ات ازش متنفر میشه
و اما جانگکوک... پسر بده ی مدرسه که همه روش کراش داشتن و دخترا براش غش و ضعف میرفتن

ات: جینننننننن.... کجاییی...
جین: اتتتتت
ات: او.. اینجایی.. بیا بریم کافه تریای دانشگاه من گشنمه
جین: باشه بریم.. دستتو بده.. گم میشی
ات: یاااااااا قدم کوتاهه دلیل نمیشه من بچم.. ایش اصن من دیگه گشنم نیست
جین:(خنده) باشهه باشه بیا بریم(بغلش کرد)
ات: اوپااااا... یادت میاد؟؟ اون روز که جرعت حقیقت بازی کردیم؟؟؟؟ منم گفتم باید واسم غذا بخری؟؟ حالا هم واسم میخری؟(کیوت)
جین: اوهوم.. برات میخرم.. ولی بعدا توام مهمونم کن
ات: اوپای جنتلمن خودمیییی...(بغلش کرد)
جین:(خنده)
_____________
شرط
لایک: ۲
کامنت: ۱
فالو: ۹