چنان مستی که با چشم تو لیوانم شده لبریز

...
چنان مستی که با چشم تو لیوانم شده لبریز
به مستی شـهره‌ شهری چـنان‌که باغ را گلریز
حدیث عشقی و در من غزل گل می‌کند با تو
بیـانداز چـادرت را تا شـود این باغ دل انگیز
چنان‌شیرین‌چون‌قندی که‌دل‌درگیر نامت شد
تو گویی در نگاه تو سحری مانده شور انگیز
قـمر در عقرب است اما میـان قلب من با تو
عجب‌احساس‌نابی‌دارد آن‌چشمان روح انگیز
تو که همسایه با مایی شب مهتاب و دریایی
تو سالار دل مـایی و لب‌هـای تو سحر انگیز
به هر جا می‌روم رنگی‌است از زلفان زیبایت
عجب گیسوی مواجی به‌دریا کرده رستاخیز
«ندا» را کـرده در زنـجیر آن سـرو قدت یارا
بهاری سبز در سیمای تو گل کرد هوس انگیز #سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem