بهپایانمیرسد سردی وتوچون گل شکوفایی

...
به‌پایان‌می‌رسد سردی وتوچون گل شکوفایی
قسم‌برسرخ لب‌هایت که توشیرین و شیدایی

جهان درچشم تو پیداست، در سیمای زیبایت
ستاره سر زد از چشمت تو‌گویی عین دنیایی

بهار و عشق در راه است و من حالا گرفتارم
به دام خم ابرویت تو که پنهان و پیدایی

تقارن دارد این سوز دل من ، ای جفا پیشه
چه‌باید‌کرد با این‌دل، دراین شب‌های رسوایی

سخن ازعشق‌می‌گویی توگویی صدغزل داری
بخوانم بیتی از باران ، بهاری مثل رویایی

دراین‌مهتاب‌شب‌های من تن خسته از هجرت
بگو ای دلبر مستم ، بگو امشب تو با مایی
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
Https://telegram.me/RomanticPoem
دیدگاه ها (۷)

...توبه‌قدر بهار سبز وچون شکوفه می‌مانیتوچو نبض زندگی به‌شور...

...باز هم ابر و بهار ، عشوه بکار می‌آیدباز هم عشق‌ به‌ ی...

...تو را که داشته باشم همه عالم برای من استآغوش تو دراین سرد...

...میلاد دخت نبی ، ظهور نور نزدیک استسیاهی‌می‌رود وسپید عشق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط