My charming bully

My charming bully
Part²¹
که یهووو
=منو گول میزنی کصکششششش
سریع جیمینو از خودم جدا کردم
که به دیوار برخورد کرد
_آخخخخخخ
+خاک به سرم.. ببخشید خوبی
*نگا چطوری نگرانش شد؟
=کی اول شروع کرد؟
یه طوری بهم شک وارد شد و اونها بد قکر کرده بودن که عصبانی شدم
+هشششش بسههه
چرا شما دوتا انقدر فضدلین اصلاً با هم دیگه باشیم به شما چه هر وقت صلاح میدونستیم بهتون میگفتم دیگه...
که یهو فهمیدم چی دارم میگم
=چی؟(تعجب) ش. شما دوتا باهمین؟
+چی؟ نه من... من فقط داشتم مثال میزدم با.. باور کن
=یا جد صاداتتتت خیلی به هم میایننننن
+آنیییییی (نه)
:_نه ببینین ما واقعاً باهم نیستیم
=خب چرا اینطوری میکنین قول میدیم به کسی نگیم... هوم؟
*البته بیبی
+بیبی؟!!!
*بله بانو پارک... ایشون دیروز دوست دخترم شدن
(بغل کردن هم دیگه)
+بانو پارکککک میام دهنتو چاک میدم..مستسنتستنیتیاینویتتیتتثتثتسخوس
(جیمین. دهنشو گرفت)
خیلی خب ما بریم پیش کای
بای بای
=*جیمینا فایتینگ
_ها واسه چی؟
=*بدست اوردن هانا
((نکته هانا رفته))
_منو اون واقعاً باهم نیستیم اشتباه از من بود
(که یهو یقه جیمین کشیده میشه)
+بیا دیگه
..._هانا من...
+مهم نیست



#قلدر_جذاب_من
#فیک
#جیمین