فیک چرا تو

#فیک: چرا تو؟
        پارت پنجاه و چهار☆

رو وون: اینکه یکی جلو چشام خاکستر شه رو دوست دارم
<یونا از شدت عصبانیت میزنه بیرون و میره تو پارک نزدیک خونشون میشینه>
°یونا گریه میکنه°
"یخمک میخوای؟"
^یونا سرشو میگیره بالا ببینه کیه^
یونا: لِِ.... لِئو *میزنه زیر گریه، میره تو بغل لِئو *
<لِئو بغلش میکنه و با دستاش سرشو نوازش میکنه>
+آروم باش دختر خوب آروم باش.... اشکالی نداره بعضی اوقات گریه بکنی خودتو خالی کن*نوازشش میکنه*
`یونا سفت بغلش میکنه و گریه میکنه`
-چند دیقه بعد-
لِئو: خب تا یخمکمون آب نشده بخوریمش هوم؟
_اوهوم*بغض*
+هوممم خوشمزس چطوره؟
_لِئو.... من قبلا از یکی خوشم میومد و ما باهم خیلی صمیمی شده بودیمو باهم قرار گذاشتیم.... چند مدت بعدش دیگه اون حتی میومد خونمون و تا اونموقع همه چیز خوب بود.... یه روز متوجه شدم به بهترین دوستم تجاوز کرده، تو حتی نمیتونی فکرشو بکنی دوستم چطوری شده بود.... حالش اصلان خوب نبود و من سعی میکردم ارومش کنم نمیخواستم از دستش بدم حتی.... حتی چند روز گفتم بیاد پیش من که مامان باباش نفهمن.... اون شبا فهمیدم اینقد براش ترسناک بوده که حتی شبا هم نمیتونسته بخوابه میشه گفت دیوونه شده بود.... منـ.... من خیلی سعی کردم اونو پیدا کنمو به پلیس بگم که اون بوده که این بلاهارو سر دوستم اورده ولی پیداش نکردم یه روز دیپم دوستم نیومده مدرسه و بعدش که رفتم خونش فهمیدم اون خودکشی کرده*گریه به همراه هق هق زدن*تو نمیدونییی چقد برام سخت بود که اونو از دست بدم اون تا آخرین روزش هم داشت گریه میکرد من حتی نتونستم ازش معذرت خواهی بکنم*گریه*
لِئو: آروم باش خوشگلم...آروم باش نفس عمیق بکش خب؟ چرا فک میکنی تقصیر توعه تو کاری نکردی مقصرش دون حر**ده س نه توپس خودتو مقصر ندون*موهای یونارو میزاره پشت گوشش *
_اگه با اون ل*شی قرار نمیزاشتم.... اگه از اون خوشم نمیومد... اگه اونو به دوستم معرفی نمیکردم هیشکودوم این اتفاقا نمیوفتاد*گریه*
+نه زونا تقصیر تو نیست قشنگم.... تو که دوست نداشتی بلایی سر دوستت بیاد پس تو مقصر نیستی قشنگم
<لِئو یونارو میگیره تو بغلشو با دستش موهاش نوازش میکنه>
مرسیی که حمایتم میکنین 💗🐣