اسم عشق یک مافیا

اسم عشق یک مافیا
پارت ۱۷
وقتی رسیدن رونا هنوز قهر بود اون دوتا از ترس آقای پارک که بگه چرا اذیتش کردین و دعواشون کنه رنگ به رو نداشتن
هان: عجب دختری هر دومون بدبخت میکنه ( در گوش سوجون)
سوجون: بدبخت شدیم رفت
وارد خونه شدن رونا سریع رفت بغل عموش نشست اون دوتا اومدن بعد سلام احوال پرسی گرمی نشستن
پارک: دخترکم چرا ناراحتی
رونا: اون دوتا اذیتم کردن
پارک: پسرا چرا شما دوتا تا بهم می رسید لاشی می شید
هان و سوجون: عجبا چرا به ما می گید لاشی ( باهم گفتن )
پارک: چرا دخترکم اذیت می کنید
هان و سوجون: ما که اذیتش نکردیم فقط چون بهش اهمیت ندادیم و بهش گفیم حسود قهر کرد
پارک: بی ادبا به دخترکم گفتید حسود از دلش در میارید وگرنه تنبیه می شید
هان و سوجون: چشم
رونا: ولشون کن اون دوتا اصلا من نمی خوام باهاشون حرف بزنم ( سرش روی شونه عموش گذاشته)
پارک: خب باشه......... راستی بچه ها اینجا جمع شدیم خبری بگم هان و سوجون از این به بعد باید شرکت ها دست بگیرید و برای آینده حاضر باشید دخترم رونا تو هم بعد دانشگاه یکی از شرکت ها دست می گیری و راستی شریک جدید داریم که قرار با شما پسرا کار کنه و تا ده دقیقه دیگه می رسه
هان: چشم ممنون بابا
سوجون: چشم ممنون عمو جون
رونا: ممنون عمویی ولی چرا به این دوتا اسکل اعتماد می کنی
پارک: این حق شماست ممنون نداره.........دخترم این دوتا اسکل هم باید کار کنن دیگه ( خنده )
هان و سوجون: وای وای همه اش دخترش دوست داره ما چی پس
پارک : شما دوتا هم دوست دارم ولی دخترم بیشتر ..... خب یادتون نره از دلش در بیارید
سوجون و هان: چشم
بعد چند مین بعد از اجازه گرفتن به بیرون رفتن و گفتن تا چند دقیقه دیگه میان.........





بچه‌ها لطفاً از این به بعد نظرتون درباره رمان و داخل تک به تک پارت‌هایی که من می‌نویسم بگیر لطفاً چون می‌خوام بر حسب اون ادامه بدم من می‌خوام بدونم که استعدادی برای نوشتن دارم یا باید بهتر بنویسم یا یکم کلاً پیشرفت کنم برای پیشرفت میگم که بتونم برای شما رمان‌های بهتری بنویسم لطفاً اگه داخل رمان اشتباهی هم داشتم به من بگید چون من نظر واقعی شما رو می‌خوام