دختر است دیگر گاهی دل میدهد به خنده های از ته دلت

دختر است دیگر ، گاهی دل میدهد به خنده های از ته دلت ...
‌‌به دست های گرم مردانه ات ...
به صدای بم و گرفته ات ...
به نگاه های پرمحبتت ...
به بازوان محکم ات ...
به عطر تلخ همیشگی ات ...
به زیر بارون راه رفتنش با تو ...
به کادو های بی مناسبت ات ...
به تماس های غیر منتظره ات ...
به نگرانی های چشم هایت ...
دختر است دیگر ...
باور میکند دوستت دارم گفتن هایت را ...
با تمام وجود تنفس میکند هوایت را ...
از نگرانی هایت پریشان میشود ...
از نگاه هایت قند در دلش آب میشود ...
با شنیدن زمزمه ی اسمش از دهان تو ، پر میکشد به هفت آسمان ...
دختر است دیگر ...
تندیسی که خدا با این نام او را به زمین آورده ، او بخشی از روح خداست ...
پاک پاک...
بدون لکه ای از بیرحمی زمینی ها ...
بدون لکه ای از نامردی آدم های این روزگار ...
دختر است دیگر ...
دل میدهد ، تکیه میکند ، تمام کمبود های پدرش را با تو جبران میکند ، محبت نگاهت را تزریق میکند به تک تک ثانیه های زندگی اش ، میخواهدت برای یک عمر ،
گرمی دست هایت را میخواهد برای همه ی زمستان های برفی اش ، تسلیمت میکند ، هم روحش و هم جسمش را ، قلبش را تقدیمت میکند ، خدا تک ستاره ی قلب اوست ، تا آخر سفر زندگی همسفرت خداست ، حواست به خانه و همخانه ات باشد ، مبادا بیازاری دلی را که همه اش از آن توست که اگر بشکند ، خدا هم میشکند ...
با هر قطره اشکش سیلی به سوی زندگی ات روانه میشود ،
سیلی که ویران میکند هست ونیست ات را ...
سیلی که به آتش میکشد دار و ندار ات را ...
دختر است دیگر ...
وقتی تمامش تو میشوی ، همه اش فقط در اسم تو خلاصه میشود ...
دختر است دیگر ، حواست باشد !


#پرند_نجاتی