ی.قاتل.عاشق

#ی.قاتل.عاشق
#پارت.چهارم
از زبون #سیلدا

 
سیلدا:نه این عنترای میمون نمیشه اینجوری ادم کرد باید زنگ بزنم حوری بیاد
مبینا:نگاه شاید الان داره یه پرونده رو حل میکنه یه جا قایم شده جاسوسی بکنه تو زنگ میزنی لو میدیش
سیلدا:مثل اون دفعه که رویا زنگ زد بعم😒
رویا:خو....
کریص:میشه خفه بشید تا بتونم تمرکز کنم😬
حوری:نه نمیشه
سیلدا:وات؟؟😐
رویا:تو از کجا اومدی بیخدا خواسته😳
حوری:تو گفتی اَجی مَجی منم ظاهر شدم😂
سهون:اینا به خودشونم رحم نمیکنن داداش
چانیول:اره خیلی خل و چلن
مبینا:نزار جون دوست دخترتو قسم بدم که بیخیالمون بشیا😌
سهون:سینگل به گور بدبخت دوس دخترش کجا بود😑
چانیول:میشد خفه‌شی
مبینا:پس جون دوس پسرشو قسم میدم🤔
چانیول:دوس دختر ندارم دوس پسرم کجا بود😐💉
مبینا:خوب جون...
حوری:بس کن خواهر
سیلدا:اوسکلشون کردی
مبینا:خوب باید جون یکی و قسم بدم🤕
حوری:داشتم یه پرونده حل میکردم رویا بیخر از خدا خواسته زنگ زد به گوشیم جام لو رفت با بدبختی تونستم فرار کنم😐
مبینا:ننگگففتتممم
سیلدا:حالا چرا همیشه رویا مارو لو میده
رویا:نمیدونم...




#ادامه.دارد...