پارت

پارت ۴۰
مدرسه وارثان

توی خونه خانواده جئون
ویو راوی
مینسو یه ماشین گرفت و رفت خونه و کوک هم همینطور ولی کوک با یه ازآب وجدان هر دوشون همزمان باهم رسیدن
توی خونه
جیهون سلام عزیزم
مینسو سلام
جیهون چرا انقدر ناراحتی ببخشید شرکت کار داشتم نشد بیا واقعا متاسفم اون مروارید هاتو برای این حد نده
مینسو برای این نیست که بیبین پسرت یا مثلا پسر چه گوهی خورد(ببخشید بچه ها فیک هست )
جیهون چی شد مگه(تعجب)
مینسو شد یکی اینه اون شوهر خالش
جیهون چی(تعجب )
مینسو خیانت کرده
جیهون چی چی میگی مینسو خوبی تب نداری
مینسو نه به لنی خیانت کرد
جیهون جونگ کوک چی میگه
جونگ کوک .......
جیهون برو لباستو عوض کن بد میایم صحبت میکنیم
*مینسو لباسشو عوض کرد و اومد نشست*
جیهون خب چی شد
مینسو ماجرا رو تعریف میکن

پرش زمانی به ۱ ساعت بد

زینگ زینگ (مثلا زنگ هست)
جیهون الو سلام
سان ها سلام (سرد و جدی)
جیهون من واقعا....
سان ها فردا ساعت ۳ بیاین پیشمون (سرد و جدی)
جیهون باشه
سان ها خدافظ
جیهون خدافظ
تلفن رو قطع میکنه
جیهون بازم میگم کوک مطمئنی کاری نکردی
کوک نه
جیهون خب بگو
کوک ماجرا میگه (الان نمیگم)

ویو فردا صبح ساعت ۲ ظهر
______________________________
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_از_جونگکوک #فیکشن #رمان_از_بی_تی_اس #رمان_تهیونگ #چندپارتی #تک_پارتی #رمان #تهیونگ #جونگکوک #لنی #لورا #فیک