• مدیر از روی زنه بلند میشه و لباساشو میپوشه •

• مدیر از روی زنه بلند میشه و لباساشو میپوشه •
> آقای جئون واقعا متاسفم من نمیخواستم آرامش نورا...
_ خانم جئون منظورته؟
> عا بله خانم جئون
_ نورا برو تو ماشین
+ ه...ها؟
_ برو تو ماشین
+ میخوای چیکا کنی؟
_ هیچی برو
+ باشه میرم
نورا میره تو ماشین •
_ اشک نورا رو درآوردی درسته؟
> چ...چی نه هرکس گفته اشتباه به عرضتون رسوندن
_ خود عوضیت شماره منو از نورا گرفتی صدای گریه نورا داشت از پشت تلفن میومد(داد)
> آقای جئون واقعا متاسفم دیگه تکرار نمیشه
_ ببین آرامش اون دختر از هرچیزی برام باارزش تره بعد تو اشک پاکشو در آوردی کاری میکنم خودت به پای نورا بیوفتی و برای زنده موندنت التماس کنی
> ن...نه لطفا آقای جئون غلط کردم تکرار نمیشه نه لطفا
• کوک بدون توجه به حرفای مدیر میره سوار ماشین میشه •
+ عامم خوب من متاسفم
_ راجبش حرف نزن
+ باشه کجا داریم میریم؟
_ دکتر
+ کوککککک نه
_ حرف نباشه
+ به خدا خوبم
_ گفتم حرف نباشه
+ تو چرا انقدر نگرانی
_ به پات نگاه کن بعد بگو چرا انقدر نگرانی فهمیدی؟
+(حرف نمیزنه چون حق با کوکه)
• بعد از دکتر •
• خونه •
× سلام پسرم
_ سلام(سرد)
÷ سلام عشقم
_ ....
• نورا کیفشو میگیره کنار صورتش و میخواد از دست کوک در بره که... •
_ جئون نورا(داد)
÷ ایش این دختره کی شد از خانواده جئون بزرگ؟(تو ذهنش)
+ ه....ها چی بله؟
_ فرار فایده نداره
+ کوک لطفاااا
_ یک بار قبلا هم بهت گفتم الانم میگم نمیذارم بری اون جهنمی که بقیه اسمشو گذاشتن بار فقط با خودم میای و میری
+ نمیخوام بمیرم که
_ اگه اتفاقی برات بیوفته اون بار و تمام کسایی که داخلش رو آتیش میزنم
÷ ولش کن عشقم ما امشب باهم خوش میگذرونیم
• دست گذاشت رو نقطه ضعف نورا •
_ خوب نورا حرفی برای گفتن داری؟
+ ولش کن مهم نیست نمیرم هی تو از کوک فاصله میگیری فهمیدی
÷ دختر لعنتی یه شب خواستم از دستت خلاص بشم
+ ببند دهنو من زودتر از تو توی این خونه بودم
÷ اما منو کوکی جونم باهم فامیلیم تو که از پرورشگاه اومدی چی؟
• کوک یه سیلی به یونجین میزنه •
_ حرف دهنتو بفهم دختره حرومزاده(عربده)