شبی ک قاتل شدم پارت: 7

شبی ک قاتل شدم پارت: 7
اسلحه رو برداشتم و بهش شلیک کردم،
با یه ضربه مرد......
ب طرف اتاق رئیس رفتم
ا/ت: ر....ر....ر...رئیس حالتون خوبه؟!
رئیس : اوه ا/ت بله من عالیم اما تو خوب ب نظر نمیرسی
ا/ت توی شک بود و گفت: چ....چ....چی! اینجا چخبره ؟!
رئیس: خب من بهت یه دروغ کوچیک گفتم، آزمون تو همین بود من فقط میخواستم یکم تو رو گمراه کنم
ا/ت: چییییییییییییییییییییی یعنی همش دروغ بوددددددددددددد!!!!
رئیس با یه لبخند ملیح گفت:
اوه ا/ت معذرت میخوام
ا/ت: ن ن ن چیز یعنی هیچ مشکلی نیست ،
فقط تو ازمون قبول شدم؟
رئیس:بله ، تو الان جز گروه سانزو هستی ، و سانزو بهت کمک میکنه انتقامتو از ایزانا کوروکاوا بگیری.
ا/ت: ازتون ممنونم رئیس
***رفتن ب بیرون
ا/ت : ایزانا کوروکاوا یکم منتظر باش خودم میکشمت و زیر پام لهت میکنم
سانزو: اوه ا/ت چیزی گفتی؟
ا/ت : عا ن با خودم بودم
سوار ماشین شدیم و ب خونه رفتیم چون خیلی خسته بودم سریع رفتم ک بخوابم .......


بعد قرن ها پارت 7گذاشتم :/