اومدم پایین و نشستم سر میز بدنم درد میکرد آخه خیلی زده بو

اومدم پایین و نشستم سر میز بدنم درد میکرد آخه خیلی زده بودنم و از ی طرف تعجب کردم بعد این همه کتک خوردن الان دارن ازم پذیرایی میکنن تو همین فکرها بودم ک با صدای اون ی کی پسر از فکر اومدم بیرون

کوک: خب سلام اسم من کوکه و اسم اینم تهیونگه
ا.ت: خوش بختم

کوک: تا اون موقع که کار ما تموم بشه اینجا میمونی
لطفاً با ما راحت باش ما با تو کاری نداریم با پدرت کار داریم

ا.ت: عوممممم خب باوشه

ته: از این جور صحبت کردنش خوشم میاد اون دختر فهمیده یه و زود فهمیده باشم چ آدم کثیفیه

ا.ت: خب من سیر شدم مرسی بلند شدم رفتم توی حیاط یه چرخ زدم حیاط قشنگی بود من خودمم دوست ندارم اینجا باشم ولی بخاطر این که از بابام انتقام بگیرم اینجا میمونم

ته: برای این که حوصلت سر نره گفتم سگمو بیارم باهاش بازی کنی آخه من کارام تا شب طول می‌کشه گفتم پیش تو بمونه

ا.ت: (یه لبخند ملیحی زدمو سگو ازش گرفتم) اسمش چیه

ته: یونتان

ا.ت: او چه اسم قشنگی و سر یونتانو نوازش کردم
رأسی میتونم بپرسم کارت چیه

راوی: ک همون موقع کوک اومد

کوک: چیکار میکنین

ته: یونتانو دادم به.... رأسی اسمت چیه

ا.ت: ا.ت

ته: آره یونتانو دادم ب ا.ت ک باهاش بازی کنه

بادیگارد: آقا یه نفر اومده باشما کار داره

ته: باشه الان میام خوب من دیگه برم
تهیونگ رفت

کوک: خوب میبینم دلشون به دست آوردی اون ب هیچ دختری نگاهم نمی‌کرد

ا.ت: چ چی (کوک رفت) هی با توعم وایسا
کی یه دفه.............



خوب برو بچه اینم پارت سوم یکی تو اکانتا گفته بود توی جای هیجانیش تموم کن منم جای هیجانیش تموم کردم و اینکه اگه بد شد یا دیر بود ببخشید من اولین فیکمه گفته بودین زیاد بزار منم زیاد گذاشتم دوستون دارم بای💜