پارت

پارت ۲۶
بچه ها ببخشید دیرگذاشتم مدرسه ها شروع شد برای همین

ویو راوی
کوک رفت رو تخت کناره لنی و اونو از پشت بغل کرد (کار دیگه ای نکردن منحرف جون)
و یه بوسه به مو های لنی زد و مو هاش رو بو کرد و گفت
کوک دوسشون دارم
لنی.......
کوک تو برای منی از لبات تا موهات و کل بدنت (منحرف نشو)

لنی دستش رو گذاشت روی لب کوک و گفت
لنی هیش آروم باشه شاید معلم بفهمه
کوک خب بفهمه
لنی آخه
و کوک اونو میبوسه و بد از ۵ مین از هم جدا میشن
لنی الان یکی میبینه
کوک خب بیبینه
لنی اما قرار بود___
کوک دوباره اونو میبوسه و بد اط ۳ مین از هم جدا میشن
لنی تو قصدت خواب نداری
کوک تا تو اینجایی نه
لنی پس من برم
کوک نه غلط کردم بیا بخوابیم

لنی خودش فرو میکنه توی کوک و میگه
لنی باشه عزیزم
کوک وایسا تو الان چی گفتی
لنی باشه
کوک نه بدش
لنی اهان عزیزم ببخشید از دهنم در رفت
کوک چرا معذرت خواهی میکنی
لنی نمیدونم چون ازم پرسیدی گفتم شاید دوست نداشته باشی
کوک اتفاقا بر اکس
لنی واقعا (کیوت)
کوک اره
لنی باشه پس عزیزم بیا بخوابیم
کوک پاشه خوشگلم
لنی دوست دارم
کوک اما من عاشقتم
لنی منم
و لنی کوک رو بغل میکنه کوک هم لنی دو بغل میکنه و میخوابن که بت صدای معلم از خواب میپرن
معلم خيلي خب بچه ها برین به اتاقتون و بخوابید
بچه ها باشه
ویو لنی بد از این که با کوک حرف زدم خوابمون برد که صدای معلم اومد گوشیم رو برداشتم دیدم ساعت ۱۱ شب از جام بلند شدم و به تخت تکیه دادم و کوک رو بیدار کردم

لنی هی کوک بیدار شو الان معلم میاد
کوک ها چی شد (خواب‌آلود )
لنی جشن تموم شد
کوک اهان خب الان چیکار کنیم
لنی من یه فکری دارم
کوک چی
لنی

#رمان ##تهیونگ #جونگکوک #لنی #لورا #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_از_جونگکوک #پشت_صحنه_عشق #فیکشن #رمان_از_بی_تی_اس #فیک #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_از_جونگکوک #پشت_صحنه_عشق #فیکشن #مدرسه_مافیایی