مژه های خیص🌚🖤

#مژه_های_خیص🌚🖤
PArt30
____________________
دیانا: بروع عقب
ارسلان: دوصت درم
دیانا: م ندارم
ارسلان: ت چشام نگا کن بگو دوصم نداریح
دیانا: یجوری صرمو تکون میدادم ک چشام ب چشاش نخورح عگ بخورح دیگ نمتونم کنترل کنم خدموع
ارسلان: ت چشام نگا کن
دیانا: قفل چشاش شدم ناخوداگا لبام رف رو لباش..........وای فاااااککک
ارسلان: چق دلم لباتو میخاص
دیانا:عیش
ارسلان: دوصم دری؟
دیانا: ن
ارسلان: چشاتو نبند ت چشام نگا کن ج بده
دیانا: بروع باو
ارسلان: زیر چونشو گرفتم چشاش رو چشام بود.......دوصم دری
دیانا: عا عارر عارح
ارسلان: دصتمو گزاشتم رو یقه تاپش کشیدم پایین سیناشو در اوردم.....عوففف چق دلم میخاصشون
دیانا: چق ب بدنش احتیاج داشتم لباصامو در اورد لش کردم رو کاناپح ک هرکاری میخاد بکنح
ارسلان: دوصت درم تولححح
دیانا: میتووووو
(بزارین خش باشن شوما برین🌝)
ارسلان: بد چن صاعت ع بدنش دل کنم بقلش کردم بردمش ت حموم عاب گرمو باز کردم نشصیم ت وان نشوندمش رو تیرم......یکم بالا پایین شوع
دیانا: تنا چیزی ک میتونص عارومم کنح بدنت بود
ارسلان: م گ خوردم ولت کردم دیگ ولت نمیکنم
دیانا: اه اییی وای
ارسلان: گرفتمش بردمش زیر دوش لبامو رو لباش گزاشتم
__________________
دیانا: ع حموم عومدیم بیرون.....ارسییی موهام صشوار میزنییی
ارسلان: صاکتو جم کردی برا فرداع شب
دیانا: عارح بیا موهام صشوار بزنننن
ارسلان: عومدم
__________________
•ادامه دارد•🌚🖤
فک نکنین داصتان دارح عاشخونح میشح نح اتفاقن هنو کلی بگایی دیگ هص تا شاد شدن داصتان🌝
میدونم پارتش کم بود ولی دیگ خابم میا عیشش شب خش