عشق دوطرفه

#عشق دوطرفه
پارت هفده.....
ا. ت پاشد و رفت حموم و بعد دراومد و روتین پوستیسو انجام داد یکم گذشت میکاپ لایتی کرد(اسلاید دوم) و موهاشو درس کرد (اسلاید سوم موهاشه) و رفت لباساشو انتخواب کرد اسلاید چهار لباسش، اسلاید پنچ کفشش، اسلاید شیش کیفش، اسلاید هفت زیورالاتش

همرو پوشید و انداخت و هیونجینم اماده نشسته بود تا ا. ت از اتاق دربیاد

ا. ت اومد و یه چرخی زد
ا. ت: چطور شدم
هیونجین: محشر شدی ولی یجاش ایراد داره
ا. ت: وا چیزی شده کجاش
هیونجین: لباست خیلی بازه، داره مغذمو برای کارای بدبد میکشه
ا. ت: یاااا هیونی اول اینکه لطفاااا این بارو اجازه بده دوم اینکه تو شوهرم نیستی ک
هیونجین: اول اینکه باش دوم اینکه شاید شوهرت نباشم نامزدت ک هستم
ا. ت: مرسی باشه دیگ بریم دیر میشه
هیونجین: بفرما لیدی

انها ب مکان مشخص شده هتل رفتن و نشستن بعد از یکم خوشگذرونی و نوشیدن هیون دوستاشو میبینه و میخواد بره پیششون
هیون: ا. ت من دوستامو دیدم میخوامب رم پیششون میای؟
ا. ت: ن حوصله ندارم تو بورو
هیون: باش فقط مواظب باش

ا. ت یکم نشسته بود ک نگاه های سنگینی روش بود پاشد بره دستشویی ک توی راهرو با کشیده شدن دستش و ب دیوار کوبونده شدنش مانع شد اونن فرد............