part

#𝖒𝖆𝖋𝖎𝖆_𝖒𝖆𝖘𝖐

part:6

اومدن به این مکان..
به این اتاق
به تنهایی بدون مجوز جرم بزرگیه..
تا سه میشمرم و بعد ،اگه حرف به درد بخوری نداشتین،همینجا قبرستون شما دوتاست..

1..
ماشه رو لمس کرد..
2.
فشار روی ماشه روی به مرور زیاد می‌کرد..
قطره ای عرق از پیشونیش چکید.
وقتش بود
3-
با کوبش در و فریاد شخصی فشار دستش رو شل کرد
& دست نگه دارید !!!!
ریس کی درحالی که نفس نفس میزد عرق ردی پیشونیش رو پاک کرد و جلوی در ولو شد..

& آه.. خدای من
" ریس کی!
مرد توفش رو قورت داد و سعی کرد
خودش رو جمع کنه..وای میشد؟!
استرسی که باهاش این مسیر رو طی کردن بود
قلبش به شدت میتپید..
یک اشتباه..ممکن بود به قیمت سنگینی تموم شه.

£ ریس کی؟ شما مگه نرفته بویدن؟
جنیس و یوری اسلحه های خودشون رو همونجور هدف نگه داشتن
حتی وجود ریس کی هم نمیتونست کاری کنه که شک اونا از بین بره .

& آیگو.. اون اسلحه ها رو کنار بزارید
ریس کی با عجله به طرف دو دختر رفت و اسلحه رو از دست اونا کشید‌.
مجدد به طرف دو پسر برگشت و اون ها رو به خوبی وارسی کرد
& ببین.. حالتون خوبه؟ مشکلی که پیش نیومد زخمی.. رخمی که نشدین!!؟

لحن صحبت کردن ریس کی برای دو دختر مبهم بود. ریس کی چرا باید نگران اونا شه؟
مگه اونا کی بودن؟

£ میشه بگین اینجا چخبره؟
جواب سوال جنیس جواب هزاران سوال ذهن یوری بود.
مرد مسن آهی از آسودگی کشید و صداش رو برای حرفی که می‌خواست بزنه رسا کرد.
& خب.. میدونم که اولن دیدارتون خیلی غیر قابل پیش بینی و

نگاهی به اسلحه ها انداخت
& و خشن بود.

^ برید سر اصل مطلب
پسری که به ظاهر اسمش سونگهون بود با کمال سردی حرف بقیه رو زد.
جنیس نگاه به پسر انداخت و مجدد توجه اش رو به ریس کی داد
& خب دخترا... راستش..
این آقایون...
مرد به پسری که کنار سونگهون وایستاده بود اشاره کرد
&فرمانده ارشد لی هیسونگ از سازمان جهانی
و مجدد به سونگهون اشاره کرد و گفت

&و ایشون بهترین و ماهر ترین هکر سازمان جهانی.. آقای پارک سونگهون هستن.

دو دختر نگاهی بهم انداخت
چی.. فرمانده ارشد سازمان جهانی..
هکر سازمان جهانی..
مرد برگشت همنطور که با سونگهون چشم تو چشم بود به جنیس اشاره کرد

& ایشون بهترین هکر سازمان ما هستن و علاوه بر اون فرمانده ارشد سپاه جنوب ،جانگ جنیس..

پسر نگاه سردی به جنیس انداخت و در مقابل هیچ حرفی نزد.. حتی ابراز شادی..
جنیس هم کوتاه نیاورد و دست دوستی رو بلند نکرد.
ریس کی خنده ضایعی از جو بین اون دو نفر سر داد و نگاهش رو به هیسونگ داد

& خب.. جناب فرمان ایشون
مرد به طرف یوری برگشت و دوباره به هیسونگ نگاه کرد.

& ایشون سرگروه تحقیقات و فرمانده ارشد سپاه مرکزی کیم یوری هستن.

......
ادامه دارد.
#نقاب_مافیا