ناپدری

#ناپدری
#pt2
Season 2
(علامت جینا/)
/انتظار داری بعد از کاری که کردی بپره بغلت
×تو دیگه داغ دلمو تازه نکن
/داداش فکرشو از سرت بنداز بیرون
×فکر کردی راحته؟من میدونم اون حتی توفم تو صورتم نمیندازع(غلط کرده خیلیم دلش بخواد)روزی که بهش اعتراف کردم تا یه هفته داشت گریه میکرد
/خوبه خودت میدونی اون هنوز حالش خوب نشده قرارم نیست بشه غمی که تو دلشه رو درک میکنم توهم بهتره درکش کنی
و بعد یونگی رو با هزار تا غم و غصه تنها گذاشت رفت تو خونه که دید سوفیا رو مبل نشسته جینا کنارش نشست و دستشو گرفت
/خوبی؟
+همش یه چیزی رو قلبم سنگینی می‌کنه
/میفهممت عزیزم لطفا از دست داداشم دلخور نشو
+داداش تو تنها مرد زندگیمو ازم گرفت ولی هیچ وقت گلگی نکردم
همون موقع وقتی تلویزیون داشت سریال نشون میداد یهو اخبار پخش شد
....توجه توجه به خبری که هم اکنون به دستم رسید گوش بدید جسد یک مرد ۳۰ و چند ساله پایین کوه گانگ نام پیدا شده هیچ اطلاعاتی از قاتلان این مرد پیدا نشده
/چقدر یه آدم می‌تونه پست باشه که اینکارارو بکنه
....شهروندان ازتون می‌خوام بعد از ساعت ۹ شب از خونه هاتون خارج نشید
+اگه کوکم بود هیچ کدوم از اینا نبود
همون موقع انگار تو سر سوفیا سوت‌ کشیدن و یه طرفع سرشو با دستش گرفت
+آخ آیی
/سوفیا حالت خوبه باز تو قرصاتو نخوردی نه؟
جینا بلند شد بسته قرصایه سوفیا رو برداشت به خدمتکار گفت براش آب ببره قرص رو برداشت و کنارش نشست
/بیا عزیزم اینو بخور
سوفیا قرص رو تو دهنش گذاشت آب رو هم خورد
جینا سر سوفیا رو گرفت درازش کرد رو مبل
/آروم باش تموم شد الان خوب میشی


#لایک۴۰ تا
فالورا ۴۰۰ تا