مروارید آبی

مروارید آبی ²
Part ¹⁶
فلش بک فردا صبح*
ویو لانا
با صدای الارم از خواب بیدار شدم
ساعت شیش و نیم بود
یع کت دامن طوسی از کمد انتخاب کردم و گذاشتم رو تخت و به سمت حموم رفتم
20 مین بعد...
یه حموم بیست مینی گرفتم و اومدم بیرون لباسی که انتخاب کرده بودم و پوشیدم و یه ارایش لایت کردم
گوشیم و از شارژر دراوردم سوئیچ و کیفم و ورداشتم و از اتاق خارج شدم و به طرف اتاق لوگان رفتم
بدون اینکه در بزنم وارد اتاق شدم و به طرف تخت رفتم
اروم لوگان و تکون دادم تا بیدار بشه
+لوگان (تکون اروم)
=هوم (خوابالو)
+پاشو ساعت شیش و پنجاه دقیقه است
ویو لوگان
با حرف مامان از خواب پریدم
یعنی چی که شیش و پنجاه دقیقه است
سریع از جام بلند شدم و به طرف دستشویی رفتم کارای لازم و کردم و اومدم بیرون وقتی اومدم بیرون مامانم داخل اتاق نبود ولی سینی صبحانه روی میز بود نصف پنکیک و خوردم و چون دیرم شده بود سریع لباس پوشیدم عطر مو زدم و سوئیچ ماشین و ورداشتم و با اون یکی دست مدارک ورداشتم و با سرعت از پله ها اومدم پایین
یه چشمی چرخوندم ولی مامانم و پیدا نکردم از عمارت خارج شدم و سوار ماشین شدم
از اینجا تا شرکت اون مرده حدود نیم ساعتی راه بود
چون بلد نبودم مجبور شدم بزنم نقشه تا بیاره ادرس و
وقتی اورد ماشین و روشن کردم و به طرف شرکت راه افتادم
ویو لانا
دیشب با جیمین قرار گذاشتیم که تو کافه ببینمش
بخاطر همین تا اومدن اونها یه قهوه ای سفارش دادم و اروم اروم شروع به خوردن قهوه کردم همچنین سزم تو گوشی داشتم به لوگان پیام میدادم..
پیام👇🏻
+لوگان راه افتادی؟
=اره مامان
+مواظب خودت باش هرچی شد به هم بگو
=باشه
پایان چت*

گوشی و خاموش کردم که صدای باز شدن در اومد، نگاهم و دادم بهش که جیمین وارد کافه شد و پشت سرش یوجین...
مثل چی خوشحال شدم که بعد از چند سال میتونم یوجین و ببینم دستی تکون دادم وقتی جیمین متوجه شد از پشت کمر یوجین و اروم هول داد که جلو تر بره
از پشت میز بلند شدم و با لبخند داشتم اومدن این دو نفر و تماشا میکردم
وقتی یوجین رسید بهم اول با شک بهم نگاه کرد بعد به جیمین ...

اسلاید دوم لباس لانا

شرط 35 لایک

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی