رمان سفر برای عشق پارت ۲۸

رمان سفر برای عشق پارت ۲۸
ویو ا.ت
بعد از غذا خوردن تصمیم گرفتیم بریم سینما پس سر راهمون کلی خوراکی خریدیم و راه افتادیم
ویو بعد از رسیدن
تهیونگ : خب دیگه فکر کنم رسیدیم ؟
ا.ت : آره آره همین‌جاست بریمممممم
♧ برییییم
♡ معدن انرژین اینا
& وای مامان غر نزن حالا دیگه !
♡ باشه بابا بریم
ویو داخل سینما
ا.ت رو به بلیط فروش : فیلم مست عشق کی شروع میشه ؟
بلیط فروش : ۵ دقیقه دیگه میتونید برید داخل سالن منتظر بمونید
ا.ت : ممنونم ، خب بریم داخل !
پول بلیط ها رو حساب ‌رد و رفتن داخل
ویو بعد از شروع شدن فیلم بخوریم
♧ ا.ت یه ذره چیپس بده
ا.ت : بیا !
♧ مرسی
ادمین : خلاصه که ا.ت و تهیونگ و مادربزرگش و خالش و دختر خالش ( کل خانواده 🤣 ) دو ساعت نیم نشستن پای یه فیلم وسطا ا.ت گریش گرفت چون فیلم یه ذره غمگین بود که بالاخره فیلم تموم شد !
ویو بعد از تموم شدن فیلم
ا.ت : ساعت چنده ؟
♧ دوازده و نیم
ا.ت : چیییییی ؟
تهیونگ : خب بله بریم ؟
ا.ت : بریم ! ساعت ۴ پرواز داریم بریم بیرون یه بستنی بخوریم میشه ساعت ۱ شب بعدشم بریم خونه دوباره وسایلمون رو چک کنیم ببینیم چیزی که جا نمونده چون بر نمیگردیم کلا ایران بعدشم راه بیفتیم سمت فرودگاه اوکی ؟؟؟؟؟
♧ وای ا.ت چقدر پایه ای !
ا.ت : قربونت چاگیا
تهیونگ : خب بریم ؟؟
& بریم
♡ وایییی بریم !
ادامه دارد........................
لایک ۷
کامنت ۷
🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🤣