بیدار شدم و شروع کردم به جمع کردن خونه کوک کلی وسیله اورد

بیدار شدم و شروع کردم به جمع کردن خونه کوک کلی وسیله اورده بود اونا رو گذاشتم تو یخچال و کلی شیر موز توش بود
ا/ت اااا چقدر شیر موز میخوری پسر
کوک:میتونی یه دونه برداری .
ا/ت ها؟ تو کی اومدی ؟چرا ندیدمت
کوک:الان خودت گفتی زود بیام
ا/ت اها اره
کوک:زود حاضر شو بریم بیرون
ا/ت میشه ساعت ۶ بریم
کوک.چرا؟
ا/ت چون شبا شهر بازی بیشتر خوش میگذره
کوک جدا؟
ا/ت اره واقعا
ا/ت کوک یادم رفت بهت بگم میشه یه کاری بکنی
کوک :اره چرا که نه
ا/ت این وسایلی که نوشتم رو برام بیار
کوک :سیب‌زمینی، کیمچی،سس،......همه ی اینارو میخوای ؟
ا/ت اره
کوک باشه الان میرم
ا/ت مرسیییی
کوک که رفت بیرون زنگ زدم جیمین که با بچه ها بیان اینجا
جیمین سلام ا/ت سلام اوپا
ا/ت به اونا دست نزن شوگا
بشینید الان بهتون میگم چیکار کنیم امروز تولد کوک می‌خوام براش تولد بگیریم
جین خرید وسایل تزیینی با تو
شوگا چیدن اتاق با تو
نامجون، جیهوپ تهیونگ خریدن کیک باشما
منو جیمین هم کادو ها رو می‌خریم
خب شروع کنید
جیمین : ا/ت Let's go
با جیمین رفتیم تو بازار
ا/ت جیمین به نظرت کوک چی دوست داره
جیمین :شیر موز
ا/ت مسخره
جیمین به نظرم اول بریم تو طلا فروشی
ا/ت اوکی
توی ویترین یه دستبند خیلی خوشگلی بود که اونو برای کوک گرفتم و بعدش جیمین به ساعت مارک خرید که از طرف همه ب پسرا باشه
ا/ت وایییی جیمین اینجاروو
جیمین پاستیل دوست داری؟
ا/ت خیلییی
جیمین ا/ت برو تو ماشین الان میام
ا/ت باشهه راستی جیمین پاستیل یادت نره ها
جیمین با دو سه تا کیسه پاستیل اومد تو
ا/ت ههه اینا چیه گفتم یه بسته
جیمین بزار تو خونه هم باشه
ا/ت مرسی اوپا
جیمین خونه میکنم فسقلی
برگشتیم خونه و دیدیم بچها گل کاشتن
ا/ت ایول بچهااا
تهیونگ از ما انتظار کمتری داشتی
ا/ت خیلی خوب شده
صدای زنگ در
ا/ت منم جوجه رنگی
بچها زدن زیر خنده
ا/ت هیشششش
بیا تو کوک
درو که باز کرد همه پریدن بیرون رفتن رو کوک
جین بزرگ تر شدی ولی هنوز بچه ای
نامجون پسر وقت زن گرفتنت شده
کوگ اونی که باید ازدواج کنه من نیستم شما هاید
ا/ت خب خب تولدت مبارک اوپا
کوک ممنون ا/ت
جیهوپ من خیلی وقته منتظر کیکم
شوگا منم خیلی گشنمه
ا/ت باشه صبر کنید الان براتون میارم کوک بیا کیک رو ببر
مرسی بچها
تولدت مبارک
(پرش زمانی)
بچها رفتن خونه و منو کوک رفتیم شهر بازی
ا/ت میتونی به هدف بزنی
کوک معلومه فقط نگاه کن
کوک تفنگ رنگی رو گرفت و زد ولی به هدف نخورد
ا/ت وایییی نخوردد که استاد
کوک بیا تو امتحانش کن
ا/ت باشه خب بیا این ور هییییی به هدف خورددد
ا/ت پرید بغل کوک
ا/ت هیییی من بردممممم
کوک:اااا ارهههع
کوک ا/ت بیا بریم چرخ فلک
ا/ت باشه
منو کوک سوار شدیم وقتی داشت بلند میشد کوک ا/ت رو نگاه کرد
ا/ت وایی از اینجا پاین خیلی قشنگ
کوک اره اما نه به قشنگی تو..
ا/ت چی؟
کوک اومد جلو و ا/ت رو بوسید