p18

ا.ت ویو:وقتی بیدار شدم تو یه زیرزمین بودم همه جا تاریک بود که در باز شد
جین:به به خانم ا.ت حالت خوبه؟
ا.ت:بیشعوررر
جین:چییی؟نشنیدم من بیشعورم یا تو که دخترم و کشتی
ا.ت:دختر تو یه پسر بچه چهار ساله رو کشت میفهمی؟حقش مرگ بود
جین:ولی دختر من نه مُرده «نیشخند»
ا.ت:چ..چی خ..خودم کشتمش من خودم کشتمش
جین:باشه باشه آره گشتیش ولی تو دلم من زندس
ا.ت:آخیشش ترسیدم
جین :باید بترسی چون قراره دخترتو با دست های خودت بکشی
ا.ت:چ....چی
جین:دخترت۴سالشه اسمش میسوِ همسن همون پسره که دخترم کشته تو دخترم و کشتی منم کاری میکنم دختر خودت رو بکشی
روشو کرد طرف یکی از آدماش
جین:آمپوله رو بیارید
؟:چشم
ا.ت:چ..چیکار میکنید
جین:این آمپولع که تو دستمه رو میبینی این آمپوله هاریه اینو که زدم دخترتو میاریم اینجا و تو اتاق تنهاتون میزاریم وقتی این آمپول اثر کرد با دستای خودت دخترتو میکشی
ا.ت:ن...نه ولم کنید میسووووو«کلمه آخر با داد»
«خب دیگه آمپوله رو تزریق کرد»
جین:هنوز اثر نکرد دخترشو بیارید
.
.
.
میسو:اومااا«گریه »
ا.ت :میسو عزیزم نزدیکم نشو
میسو ب طرفش رفت
ا.ت:گفتم پیشم نیا«داد»
میسو:اوما«همچنان گریه»
ویو میسو:داستم تو اتاگم بازی می‌کلدم که یهو خوابم برد بیدار شدم تو یه اتاگ خوشگل بودم یه آقایه اومدم و منو برد پیس مامانم مامانم چشاش گلمز بود و بهم گفت نزدیکش نرم وقتی پیشش رفتم یهو منو گاز گرفت و ...

«خاموشی»
«اون کلمات غلط املایی نیستند»😂😂😂