فیک وقتی عاشقت میشه پارت ۱۴

فیک وقتی عاشقت میشه پارت ۱۴


فردا صبح

تهیونگ=هی دختر پاشو گفتم پاشو دیگ مم میرم تو میمونیا

یونا=باشه بابا بزار لباس فرمم رو عوض کنم

تهیونگ=بدو

یونا=بیا بریم حاظر شدم

بعدز ۵ دقیقه رسیدن

تهیونگ=پیاده شو بریم

یونا=باشه

من=داشتم با چاگیا حرف میزدم که یهو تهیونگ و دختر عموش وارد شدن

من=چاگیا باشه دیگ من میرم یه چیزی بخرم

چگیا=اع اون تهیونگ نیست با دختر عموش اومده

من=چیکار کنم واسه من خیلی مهم

تهیونگ و یونا👇

تهیونگ= نگاه کن چیکار کردی نگا واسه من چه قیافه ایی میگیره تازه دیشبم میخواستی اون کاروکنی خجالت بکش

یونا=ولم کن بابا من میرم داخل

تهیونگ=گمشو

تهیونگ=لیا میشه بیایی اینجا کارت دارم

من=نه نمیام

تهیونگ=خوب چیکار کنم نیا

من=تهیونگ تو میدونی چیکار کردی اون دختر تو رستوران بوست کرد بعدشم آقا به من میگه نمیریم رستوران بعد بااون دختر اسکل میره

تهیونگ=بیین وقتی که تو اومدی من اصلا حواسم نبود که یهو دیدم یونا منو بوس کرد واقعا من نمیخواستم اینجوری شه میش منو ببخشی لطفا 🥺

من=دیگ قول میدی این کارو نکنی

تهیونگ=قول

من=راستی تهیونگ فردا شبم تولد من آخه جون انقدر خوشحالم

تهیونگ=منم بیام

من=اگه تو نیایی من میمیرم باید بیایی

تهیونگ=باشه

تهیونگ=میخای باهم بریم لباست رو بخریم منم میخام لباس بخرم آخه هیچی ندارم

من=باشه🥺

میدونم کم شد ولی اشکال نداره 🤣

۱۵ تا لایک
۱۰کامنت
بای