کل کل شاعری موضوع بوسه

کل کل شاعری : موضوع بوسه


مهدی ذوالقدر:
در کوچه خلوت بدوی می‌بوسم
با مترو و تاکسی بروی می‌بوسم
اینقدر نگو که دیگران می بینند
در صحن بزرگ رضوی می‌بوسم.

علی معدلی
با گفتن "من یک فدوی.." می بوسم
در صحن بزرگ رضوی..می بوسم
در مجلس و دولت که ندارد ترسی
شورای نگهبان بروی..می بوسم

مهدی ذوالقدر:
راضی بشوی یا نشوی می‌بوسم.
از کوره اگر در بروی می‌بوسم
گفتی پدرت نور دو چشم است و عزیز.
والله بجان ابوی می‌بوسم

مصطفی عمانیان:
همچون روشای بَدَوی می بوسم
با ضعف ولی خیلی قوی می بوسم
تا کلّه ی صبح هم اگر بگذاری
وَ مانع کارم نشوی می بوسم

سروش افگار:
بر سیره‌ ناب نبوی می‌بوسم
چون حلقه‌ باب علوی می‌بوسم
پایی که رود روضه‌ رضوان رضا
من جان عزیزم، اخوی، می‌بوسم

مهدی ذوالقدر:
یک بار تورا فرانسوی می‌بوسم
یکبار دگر سفت و قوی می بوسم
هربار به شدتش کمی افزایم
جوری که لبت را بجوی می‌بوسم

مصطفی عمانیان:
تا قافیه را عوض کنی... می بوسم
تا کنج اتاق کَز کنی می بوسم
چون دیرپز است غنچه های لب ِ تو
هر وقت که زود پز کنی می بوسم


مهدی ذوالقدر:
ای دختر مغرور تورا می‌بوسم
هرجا که شود جور تورا می‌بوسم
دستور دلم هست و ندارم چاره
مأمورم و معذور تورا می‌بوسم


مهدی ذوالقدر:
گر قافیه را عوض کنی می‌بوسم
طوری که حسابی حظ کنی می‌بوسم
وسواس ملیحی به نمازت داری
هر قدر ولضّ ولضّ کنی می‌بوسم
(ولاالضّالین)


مصطفی عمانیان:
هر گوشه که دستم برسه می بوسم
هر قدر بگی : نکن.. بسه.. می بوسم
چون سر برسد فقیه خواهم فرمود
شیخا مگر اینها هوسه؟!.. می بوسم

محمد معماریان:
با بوسۀ ناقصم تو را می‌بوسم
من از سر تکلیف تو را می‌بوسم
در فتنه به مانند یکی بچه‌شتر
ساکت شده و فقط تو را می‌بوسم


مصطفی عمانیان:
اصلن به شما ربطی داره؟! می بوسم
من گنده لاتم اصن.. آره .. می بوسم
جم کن خودتو .. به من نیا گیر بده
این ها همه جزو ِ آماره می بوسم


مهدی ذوالقدر:
در پشت در بسته تو را می‌بوسم
آهسته و پیوسته تو را می‌بوسم
هرجا که هوس کنم.... ببوسم رویت
حتی سر گلدسته تورا می‌بوسم


مصطفی عمانیان:
در لحظه ی تکبیر تو را می بوسم
در سجده ی خود سیر تو را می بوسم
اسرار ِ نماز در تماس ِ لب ِ توست
تا آنکه شوم پیر تو را می بوسم

مهدی ذوالقدر:
(در پاسخ به محمد معماریان:)
در موسم تحلیف تو را می‌بوسم
در موقع تنظیف تو را می‌بوسم
این بوسه پی در پی من اجباریست
من از سر تکلیف تورا می‌بوسم

مصطفی عمانیان:
می بوسم و می بوسم و هی می بوسم
با نشئگی از حشیش و می می بوسم
اینقدر که بوسیده اَمت در رفته ..
از دست ِ شمارگان که کی می بوسم

محمد معماریان:
چون آب روان پای تو را می‌بوسم
در کافه تو را قایمکی می‌بوسم
تو دختر رؤیای منی، می‌دانی؟
من عکس تو را روی موبایل می‌بوسم

مهدی ذوالقدر:
حرفی بزنی یا نزنی می‌بوسم
موهای سرم را بکنی می‌بوسم
من مست و خراب بوسه هایت هستم
بر طبق اصول مدنی می‌بوسم

مصطفی عمانیان:
مِنشِن نکنید تا که من می بوسم
دارم لب و گونه و بدن می بوسم
درویش کنید چشم ِ لامصّب را
زیبای رخی به شکل ِ زن می بوسم
Mention=اشاره کردن

مهدی ذوالقدر:
(نزدیک اذان مغرب بود و باید می‌رفتم، لذا نوشتم)
تا تاب و توان هست تورا می‌بوسم
نزدیک اذان هست تو را می‌بوسم.
تا وقت زوال روز و هنگام نماز
یک خورده زمان هست تو را می‌بوسم


محمد معماریان:
من با هدفی ویژه تو را می‌بوسم
بیمارم و با قصد شفا می‌بوسم
این نسخه‌ی دکتر من است، دخترجان
من بهر جوان شدن تو را می‌بوسم

مجتبی شریفی
یک بار به احترامتان می بوسم
محض دل بی قرارتان می بوسم
ای وای ، نفرما، نه ، به چشمم بانو
این بار به التماستان می بوسم


مصطفی عمانیان:
یک بار لب ِ تو را اگر می بوسم
زان بعد همیشه بیشتر می بوسم
رژ ِ لب ِ قرمزت مرا آتش زد
هیزم شده ام که پر شرر می بوسم

مصطفی عمانیان:
سر راست.. خلاصه .. مختصر می بوسم
آن گونه ی پاک را اگر می بوسم
اهل غزلم خیال لبهایت تخت
همراه ِ دوبیت شعر ِ تر می بوسم

سروش افگار:
می‌بوسم و می‌بوسم و می‌بوسم باز
می‌بوسد و سر به گوش ِ من گوید راز
یک بوسه‌ی من کند گلستان دنیا
تو؛ آتش ِ جاودان ِ پر سوز و گداز

مجتبی شریفی
از دور نه ، در بغل تو را می بوسم
هرچند که مبتذل تو را می بوسم
لا حول ولا قوه الا بالله
شیرین تری از عسل تو را می بوسم