نامجون تو 🤗

نامجون تو 🤗
پارت اول


امروز از کار برگشتم خیلی خسته بودم مدیرمون هم سخت گیر و فقط منو اذیت می کرد از این ناراحت بودم برگشتم خونه دیدم نامجون ۱۰۰ بار زنگ زده اییییی وایییی برمن خاک زنگ زدم بهش جواب نداد نگران شدم که بلایی سرش امده بعد رفتم رو کاناپه نشستم و دیدم یه نامه ای روی میز هست 😯 سریع بازش کردم نوشته...(سلام ا/ت خوبی ببخشی ولی باید از قبل اینکارو میکردم من لایقت نیستم ببخشی کاش قراذتو با اون پسره بهم نمیزدم ببخشی ممنون که تاحالا باهام بودی... از طرف نامجون)
اشکام سرازیر شدن احساس ناراحتی و افسردگی میکردم (نه میخوای توی کونت عروسی باشه 😑😑) زود زنگ زدم به اعضا همشون گفتن اونجا نیست فقط فقط تهیونگ مونده بود به اونم زنگ زدم...(مکالمه ا/ت+و تهیونگ_)_الو بله بفرمایید +سلام تهیونگ خوبی _عه سلام ا/ت خوبی اره ممنون من خوبم تو چی؟(ته ته جونم شماره زن داداشتو سیو نداری 😐)+ا.. رر خوبم ممنون _ا/ت ا/ت چرا داری گریه میکنی +نه نههههه خوب نیستم سوءتفاهمی به وجود امده چطور خوب باشم _باشه باشه گریه نکن بگو چیشده؟(عمش فراری شده 😂)+نامجون... هق... هق تهیونگ خودتو نزن به اون راه بگو کجاس بگو _هعیییی باشه ببین بهت میگم ولی به نامجون نگو که من گفتم وگرنه قبرم کندس +ب ا شه باشه بگو هق هق _ببین ادرسش رو فرستادم امد؟( نه هنوز توی راهه😂)+اره هقق امد ممنون خدافظ _خداحافظ مواظب خودت باش + ممنون باشه خدافظ_ خدافظ دیگه گریه نکن باشه +باشه خدافظ



حمایت کنیدممنون🥺🤗🤗❤