my life

my life
جیمین : اون دختره کصشعر میگه اون بهم خیانت کرد ولش کن هرزه رو
ا/ت : اوکی حالا تو هم فکرشو نکن راستی یادم رفته بود در مورد لیا بهت گفته بودم که
جیمین : اره خب
ا/ت : امروز هر چی زنگش میزدم جواب نمیداد نگرانش شدم اخه اون هیچوقت نشده گوشی رو جواب نده یا اگرم جواب نمیده پیام میده
جیمین : خیلی خب دوباره بزنگ
ا/ت : اوکی وایس
زنگ لیا زدیم اما اینبارم جواب نداد که پیامم داد
پیام لیا ، ا/ت رفیق یه اتفقی افتاده با ی نفر اشنا شدم وقتی دیدمت تعریف میکنم
پیام ا/ت : اوکی
ا/ت : وایییی دختره ی هول
جیمین : ( خنده )
ا/ت : خب نظرت چ
تا اومدم بقیه حرفمو بزنم گوشی جیمین زنگ خورد
جیمین گوشی رو برداشت
جیمین : الو سلام هیونگ چطوری
جونگ کوک : ......
جیمین : وایسا الان میام ( با نگرانی )
جونگ کوک:‌‌‌.........
پیان مکالمه
جیمین : ا/ت من باید برم
ا/ت : اوا چیشده خیلی خب باشه ولی بعدش بگو چیشده
جیمین : اوکی بای
ا/ت : میخای همرات بیام
جیمین : اوکی فقط ۵ دقیقه فرصت داری
ا/ت : حله
سریع رفتم اماده شدم ( عکسشو میزارم )
...........