پارت

پارت 4
بیو ات
تا در کلاس رو باز کردیم زنگ خورد
ات: ته میشه کیف خودمو خودت رو بزاری سرجاش از توش هم شیر توت فرنگی و شکلاتمو بیاری بعدش بیا بیرون منو میبینی
ته: باش
ویو ته
رفتم کیفامون رو گذاشتم روی میز اومدم خوراکی ات رو بردارم یه برگه همراه شیر توت فرنگیش افتاد اومدم برش دارم بزارم تو کیفش اسم خودمو که توی نامه بود رو دیدم
کونجکاویم نزاشت که نخونم
بازش کردم که نوشته بود{ اه خسته شدم همش میان نزدیکم می خوان بهم تجاوز کنن متنفرم از این که همش باید منتظر باشم یکی بیاد نجاتم بده همه دوست پسر دارن من ندارم کل رفیقام رفتن با رفیقای داداشم و خود داداشم رل زدن حالا منو تهیونگ موندیم تهیونگ خوبه ها ولی احساس میکنم رل داره ولی می خوام بهش یجورایی بگم به عنوان رل رفتار کنه که اگه کسی نزدیکم شد ازم محافظت کنه ولی بعضی موقع ها برای اینکه صابت بشه کاپلیم باید یه کیس داشته باشیم از اینش میترسم که تهیونگ بدش بیاد اگرم بخوام به غیر از تهیونگ به کس دیگه ای بگم داداشم جرم میدههههههه}
با این نامه سریع خوراکیامو برداشتم رفتم بیرون پیش ات که بهش بگم که دیدم یه پسره داره به زور داره ات رو میبره یه قسمت که هیچ کس نیست
خوراکی ها از دستم افتادن بدو بدو دویدم یه سیلی تو گوش اون عوضی که با حرفش یه مشت خابوندم تو شیکمش
(پسره *)
*هوووووش مرتیکه یالغوز
که مشتی که زدم افتاد رو زمین بعد رفتم سمت ات که ات گریه میکرد
ته: عشقم حالت خوبه
یه چشمکم بهش زدم و دستش گرفتم که اون عوضی دو باره گوه خورد
* هوی خوشکله پس این دوس پسرته ولی من که باور نمیکنم
ویو خودم
که ته با گفتن خوشکله یقه پسره رو گرفت تا اومد مشت بزنه پسره گف
*بزن ولی اگه دوست دخترته باید ثابتش کنی
که ته اول دوتا مشت به صورتش زد بعد از روش بلند شد
ته: دلیلی نمیدونم بهت ثابتش کنم ولی چرا فرصتم رو از دست بدم و دوست دخترمو نبوسم
که ته لباشو روی لبای ات گزاشت بوسید که ات هم همراهیش کرد
که ته از لبای ات به زور دل کند و بهش گف
ته: انگار کتک می خوای؟
که پسره هول کرد و فرار کرد
ات تا اومد اشکتشو پاک کنه که ته دست های ات رو پایین اورد و اروم گفت
ته: دارن نگامون میکنن
و بعد با صدای بلند گفت
ته: بیا بغلم
ویو خودم
ات رف بغل ته و محکم فشار میداد چون واقعا نیاز داشت و بعد از بغل ته اومد بیرون و نگاش کرد که ته گف......

<<<<<بقیش تو کامنتا>>>>