Playmate p³²
یوجین : ا/ت اون تو مردی ؟ بدو بیا دیگه صبحانه یخ کرد
ا/ت: باشه اومدم
یوجین: گفتم بدو گشنمههه
ا/ت: وایی باشه
....
یوجین : به به بلاخره تشریف اوردید
ا/ت: ببینم چی درست کردی! اوووو گفتی همش ماله منه ؟
یوجین: گمشو بچه پرو
......
ا/ت: نه خوشم اومد . باید بگیرمت
یوجین: برو خانوم مزاحم نشو من قصد ادامه تحصیل دارم
ا/ت: هاهاها
یوجین: سیر شدی ؟
ا/ت: ارهههه
یوجین: پس پاشو جمع کنیم بریم کپه مرگمون و بزاریم
ا/ت: بزار با نهار باهم جمع میکنیم
یوجین: فکر خوبیه
................................................................
کوک ویو :
از دیشب هرچی به ا/ت زنگ میزدم خاموش بود یا جواب نمیداد خیلی با خودم فکر کردم ا/ت درست میگفت شایدم زیاده روی کردم ولی خب اونم بی تقصیر نی
نمیدونستم کجاست میخواستم بدم بچه ها با گوشیش پیداش کنن ولی خب به نظرم اوضاع بدتر میشد تا صبح خوابم نبرد همشم تقصیر این بچه است اگر عین آدم وای میستاد تا صحبت کنیم شاید اینجوری نمیشد دیشب جزو محدود دفعاتی بود که ا/ت خونه نبود ولی قبلا میدونستم کجاست ولی الان نه تقریبا ساعت ۹ بود حوصله شرکت و نداشتم ولی اگر امروزم نرم باید قید همه چی و بزنم عین پیرمردا بشینم تو خونه
امیدوارم تا از شرکت برگردم ا/ت خونه باشه ....
..........................................................................
تهیونگ ویو
دیشب همه چی و برا آجوما توضیح دادم ....
گفت باید با خود ا/ت حرف بزنم ولی اگه کوک بفهمه فاتحه ام خوندس من چم شده از کوک میترسم؟ هه
پس به ا/ت زنگ میزنم
فک کنم بعد بعد شرکت و معامله عصر امروز فرصت خوبی باشه
...........................................................................
یوجین: پاشو خوابالو پاشو دیگه
ا/ت: ولم کن بیا بخواب بابا
یوجین: ساعت ۵ عه پاشو بریم بیرون
ا/ت: بیرونن؟
یوجین: سلام عزیزم عصر تو ام به خیر چیه تا اسم بیرون و شنیدی گل از گلت شکفت (*خنده)
ا/ت: سلام خب گفتی کجا میخایم بریم؟
یویجن:کجا دوست داری؟
ا/ت: دور دور خرید رستوران
یوجین: پاشو یه آب به اون قیافت بزن ببینم کدوم یکی از اینا رو که گفتی بریم
ا/ت: باشههه
...
ا/ت:من رانندگی میکنم
یوجین: از جونم سیر نشدم که
ا/ت: گگگ خیلی ام دلت بخاد من بشینم پشت فرمون
یوجین: فعلا که دلم نمیخاد
ا/ت: آره یادم رفته بود یه خانوم متشخص هیچ وقت پشت فرمون نمیشینه بقیه براش رانندگی میکنن
یوجین: هه من با این چیزا گول نمیخورم بچه جون
ا/ت:......
یوجین: فعلا میریم دور دور تا یه جا رو پیدا کنیم که هم رستوران داشته هم چیزای دیگه چطوره؟
ا/ت: عالیه....
ا/ت: این صدای گوشی من نی؟
یوجین : چرا خواب بودی زدم به شارژ روشنشم کردم
ا/ت: چرااا
یوجین: اونش به خودم مربوطه
ا/ت: بده ببینم کیه
یوجین: تهیونگه!
ا/ت:چی؟ وای چیکارش کنم؟
یوجین: گوشی و قورت بده خب بدو جواب بده دیگه بیا
ا/ت: الو
یوجین: بزار رو اسپیکر
تهیونگ: سلام خوبی ؟
ا/ت:کاری داشتی؟
تهیونگ: میشه امروز همو ببینیم؟
ا/ت: فک کنم راجب این موضوع با کوک صحبت کردی .
تهیونگ:زیاد وقتت و نمیگیرم
یوجین: بگو باشه
ا/ت: باشه.
تهیونگ:برات آدرس و میفرستم
ا/ت: خونه نمیتونم بیام
تهیونگ: باشه مشکلی نیست یه کلاب میشناسم میتونی بیای اونجا؟
یوجین: ارههه
ا/ت: باشه
تهیونگ: آدرس و زمان و برات میفرستم منتظرتم.
ا/ت:....
یوجین: خب خوبه
ا/ت: الان من چه گوهی خوردم؟
یوجین: چیزی نیست عزیزم قرار شد باهاش بری بیرون تا باهم صحبت کنید
ا/ت: یوجین تو یادت رفته؟!
یوجین: نه من یادم نرفته ولی به نظرم حق صحبت کردن داره
ا/ت:.....
یوجین : برات فرستاد ببین کجاست
ا/ت: ساعت ۸ کلاب Amnesia
یوجین: اوووو چه جای باکلاس ام آقا قرار گذاشته
ا/ت: چی بپوشم؟
یوجین : بعد اینکه یه چی خوردیم میریم یه چی میخریم تا بپوشی نترس
ا/ت: همینا خوب نیست؟
یوجین: گشنگی عقل از سرت برده
پیاده شو رسیدیم
ا/ت: باشه اومدم
یوجین: گفتم بدو گشنمههه
ا/ت: وایی باشه
....
یوجین : به به بلاخره تشریف اوردید
ا/ت: ببینم چی درست کردی! اوووو گفتی همش ماله منه ؟
یوجین: گمشو بچه پرو
......
ا/ت: نه خوشم اومد . باید بگیرمت
یوجین: برو خانوم مزاحم نشو من قصد ادامه تحصیل دارم
ا/ت: هاهاها
یوجین: سیر شدی ؟
ا/ت: ارهههه
یوجین: پس پاشو جمع کنیم بریم کپه مرگمون و بزاریم
ا/ت: بزار با نهار باهم جمع میکنیم
یوجین: فکر خوبیه
................................................................
کوک ویو :
از دیشب هرچی به ا/ت زنگ میزدم خاموش بود یا جواب نمیداد خیلی با خودم فکر کردم ا/ت درست میگفت شایدم زیاده روی کردم ولی خب اونم بی تقصیر نی
نمیدونستم کجاست میخواستم بدم بچه ها با گوشیش پیداش کنن ولی خب به نظرم اوضاع بدتر میشد تا صبح خوابم نبرد همشم تقصیر این بچه است اگر عین آدم وای میستاد تا صحبت کنیم شاید اینجوری نمیشد دیشب جزو محدود دفعاتی بود که ا/ت خونه نبود ولی قبلا میدونستم کجاست ولی الان نه تقریبا ساعت ۹ بود حوصله شرکت و نداشتم ولی اگر امروزم نرم باید قید همه چی و بزنم عین پیرمردا بشینم تو خونه
امیدوارم تا از شرکت برگردم ا/ت خونه باشه ....
..........................................................................
تهیونگ ویو
دیشب همه چی و برا آجوما توضیح دادم ....
گفت باید با خود ا/ت حرف بزنم ولی اگه کوک بفهمه فاتحه ام خوندس من چم شده از کوک میترسم؟ هه
پس به ا/ت زنگ میزنم
فک کنم بعد بعد شرکت و معامله عصر امروز فرصت خوبی باشه
...........................................................................
یوجین: پاشو خوابالو پاشو دیگه
ا/ت: ولم کن بیا بخواب بابا
یوجین: ساعت ۵ عه پاشو بریم بیرون
ا/ت: بیرونن؟
یوجین: سلام عزیزم عصر تو ام به خیر چیه تا اسم بیرون و شنیدی گل از گلت شکفت (*خنده)
ا/ت: سلام خب گفتی کجا میخایم بریم؟
یویجن:کجا دوست داری؟
ا/ت: دور دور خرید رستوران
یوجین: پاشو یه آب به اون قیافت بزن ببینم کدوم یکی از اینا رو که گفتی بریم
ا/ت: باشههه
...
ا/ت:من رانندگی میکنم
یوجین: از جونم سیر نشدم که
ا/ت: گگگ خیلی ام دلت بخاد من بشینم پشت فرمون
یوجین: فعلا که دلم نمیخاد
ا/ت: آره یادم رفته بود یه خانوم متشخص هیچ وقت پشت فرمون نمیشینه بقیه براش رانندگی میکنن
یوجین: هه من با این چیزا گول نمیخورم بچه جون
ا/ت:......
یوجین: فعلا میریم دور دور تا یه جا رو پیدا کنیم که هم رستوران داشته هم چیزای دیگه چطوره؟
ا/ت: عالیه....
ا/ت: این صدای گوشی من نی؟
یوجین : چرا خواب بودی زدم به شارژ روشنشم کردم
ا/ت: چرااا
یوجین: اونش به خودم مربوطه
ا/ت: بده ببینم کیه
یوجین: تهیونگه!
ا/ت:چی؟ وای چیکارش کنم؟
یوجین: گوشی و قورت بده خب بدو جواب بده دیگه بیا
ا/ت: الو
یوجین: بزار رو اسپیکر
تهیونگ: سلام خوبی ؟
ا/ت:کاری داشتی؟
تهیونگ: میشه امروز همو ببینیم؟
ا/ت: فک کنم راجب این موضوع با کوک صحبت کردی .
تهیونگ:زیاد وقتت و نمیگیرم
یوجین: بگو باشه
ا/ت: باشه.
تهیونگ:برات آدرس و میفرستم
ا/ت: خونه نمیتونم بیام
تهیونگ: باشه مشکلی نیست یه کلاب میشناسم میتونی بیای اونجا؟
یوجین: ارههه
ا/ت: باشه
تهیونگ: آدرس و زمان و برات میفرستم منتظرتم.
ا/ت:....
یوجین: خب خوبه
ا/ت: الان من چه گوهی خوردم؟
یوجین: چیزی نیست عزیزم قرار شد باهاش بری بیرون تا باهم صحبت کنید
ا/ت: یوجین تو یادت رفته؟!
یوجین: نه من یادم نرفته ولی به نظرم حق صحبت کردن داره
ا/ت:.....
یوجین : برات فرستاد ببین کجاست
ا/ت: ساعت ۸ کلاب Amnesia
یوجین: اوووو چه جای باکلاس ام آقا قرار گذاشته
ا/ت: چی بپوشم؟
یوجین : بعد اینکه یه چی خوردیم میریم یه چی میخریم تا بپوشی نترس
ا/ت: همینا خوب نیست؟
یوجین: گشنگی عقل از سرت برده
پیاده شو رسیدیم
۸.۶k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.