فیک درد عشق

فیک درد عشق


فصل دوم(پارت بیست و پنج)


- جونگ کوک الان چیکار کنیم؟
+ فعلا خودت رو نگران این چیزا نکن
- باشه

+ الو یونگی سلام
• سلام داداش چی شد؟
+ هیچ اطلاعاتی نتونستیم از یونا به دست بیاریم
• ولی برای چی؟ من مطمئنم که یونا توی اون بار بود
+ یونا اونجا بود درواقع جسدش اونجا بود
• م م منظورت چیه؟
+ یونا خودش رو دار زد
• چیییییی
+ اره
• وات ده فاک
+ ببین اگر میتونی تمام راه هایی که میشه از طریقش از سئول خارج شد رو ببند
• داداش معلوم هست چی میگی؟
مگه رئیس جمهور میخواد بره جایی؟
+ نه جونگ سو قراره بیاد بوسان
• جونگ کوک حالت خوبه؟ اصلا میدونی داری چی میگی؟ هیچکسی قدرت این رو نداره که تمام وسایل حمل و نقل رو ببنده
+ یونگی هرچقدر پول لازمه خرج کنه
مهم نیست
ولی باید هر جور شده این کار رو بکنی
• تمام تلاشم رو میکنم ولی ......
+ ولی چی؟
• مطمئن باش این کار شدنی نیست
+ من بهت اعتماد دارم


- جونگ کوک؟
+ هوم؟
- میگم خودمون اینجا رو نگردیم؟
+ نه لازم نیست
- ولی اگر جونگ سو اومده باشه اینجا چی؟
+ مطمئن باش نمیاد اینجا
- ولی کلی راه هست
+ ببین اون اگر بخواد بلیط هواپیما یا قطار رزرو بکنه باید حداقل دو روز برای این کار وقت بزاره
- ماشین چی؟
+ ا/ت همین دیروز اخبار رو باهم نگاه کردیم
مگه دولت به راننده تاکسی ها اخطار نداد که هیچ پسر یا دختر ۲۰ سال به بالا رو سوار نکنن؟ در ضمن اینم بدون که اون ماشین نداره
- نمیدونم ولی دلم میخواد زود پیداش کنیم


جونگ مین ویو
لباس هام رو تنم کردم و رفتم سمت موتورم
کلاهم رو برداشتم و سرم کردم

° هی
... بله قربان
° من امشب برنمیگردم خونه
... بله قربان
........................
بعد از دو دیقه رسیدم به مقصدم
از موتور پیاده شدم و رفتم سمت پسری که اون گوشه وایساده بود

° اطلاعاتی که میخواستم رو برام اوردی؟
... بله قربان
° خب منتظر چی هستی؟
... قربان قرارمون یادتون رفت؟
° بیا همینقدر کافیه؟(یه بسته صد دلاری بهش داد)
... بله قربان فقط لطف کنید و اسمی از من نبرید
° باشه

جونگ مین
پوشه رو باز کردم
یه بلیط بود
بلیط هواپیما
زمان پرواز فردا ساعت ۱۰ صبح بود
هه
واقعا فکر کردی میتونی زنده سوار اون هواپیما بشی؟
بیچاره احتمالا قرار نیست پدر و مادر واقعیت رو ببینی