part 34

#part_34
#طاها
مبین-بچه ها من مطمئنم تهش میرینم
طاها-منم مطمئنم
مبین-میخواید اصلا نرم
شکیب-یه ذره شخصیت داشتی پیش نازی با این کارتم اونم به باد بده
مبین-اخ راس میگه نمیشه نرم....خو اصلا بگیم توراه که میومدم تصادف کردم
طاها-خو به نظرت پا نمیشه بیاد پیشت ببینه زنده ای یانه؟ اون موقع لو میره
مبین-خو بیا بریم یه دور با ماشین از روم رد شو
شکیب-نگاه واسه نرفتن سر یه قرار داره چیکار میکنه
طاها-همونو بگو انگار داره میره مخفی گاه داعش
مبین-طاها جان تو خودت تصور کن یه قرار با رها گذاشتی و میخوای بهش پیشنهاد رل بدی اون موقع چیکار میکنی؟
طاها-ترجیح میدم همون لحظه برم خودمو از پشت بوم پرت کنم پایین ولی نرم سر قرار
شکیب-خدایااا اینا رو شفا بده نازی و رها آدمن آدم خار نیستن که
مبین-شکیب یادته اونروز که میخواستی با فریال بری سر قرار بزور از انباری در اوردیمت؟
شکیب-کی من؟
طاها-راس میگه درو رو خودت قفل کرده بودی وقتیم درو بزور باز کردیم میخواستیم بیاریمت بیرون هی میگفتی من شکیب
نیستم من کمدم
شکیب-بابا دو ساعت دیگه مبین باید بره بعد نشستید اینجا چرت و پرت میگید؟
مبین-باش چیکار کنیم الان
شکیب-اول وقتی نشستید بلافاصله گوشیتو در بیار خاموش کن بزارش تو جیبت
مبین-چرا؟
شکیب-چون اینطور بهش میفهمونی وقتی باهاشی به دیگران اهمیتی نمیدی
مبین-واووو
طاها-دوم عطر زنونه بزن
شکیب-چرا؟
طاها-خو زنا عطر زنونه دوس دارن دیگه وگرنه عطر مردونه میزدن
مبین-وایییی مخ کی بودی تو آفرین
شکیب-شتتتتت
شکیب-تیپ رسمی بزن دخترا از پسرای این مدلی خوششون میاد
مبین-چه با دقت
طاها-چهارم رفتی اونجا عینک بزن
شکیب-حجی شبه
طاها-مهم نیس مهم اینه که عینک آدما رو جذاب تر میکنه
شکیب-من واقعا حرفی ندارم خودتون هرکاری میخواید بکنید
طاها-بهتر
مبین-خو دیگه
طاها-پنجم آدامس بجو
مبین-چرا؟
طاها-مگه یادت نیس هر سری میریم دختر بازی همه دخترا آدامس میجوین حتما تاثیر داره تو مخ زدن
مبین-اوه چه خفن
#شکلات_تلخ