شهر شلوغ و دوست داشتنهای خیالی

شهر شلوغ و دوست داشتنهای خیالی
بوی عطر زنانه شنل و گرمای کاپیتان بلک فروشگاه ها را پر کرده
تدی های کوچیک و بزرگ، ساعت رولکس و کروات های مدل بارنی استینسون..
دست ها پُر و قلبها خالی از عشق
اما هیچکدامشان به پای شاخه گل سرخ زنی نمیرسد که تنهای تنها شهر را قدم میزند
این است هفته عشق؛
روز جهانی ولنتاین
اما چه کسی این روزها به فکر افراد تنهاست؟
خب دل است دیگر
گاهی هوس عشق میکند
هوس در آغوش کشیده شدن
هوس بازوهای مردانه که وجودش را اشغال میکند
هوس موهای زنانه که آرامش هزار هزار سیگار مارلبرو را یکجا به خونش تزریق میکند
هوس قدم زدن ها از تجریش تا ولیعصر و سرمای دو نفره بام ...
و کمترین و لذت بخش ترین قسمتش؛
هوس صدای آشنایی ست که اسمت را با میم مالکیتش صدا کند...
نفرین شده که نبودند ، جزام و زیکا هم نگرفته بودند..
قلبشان روزی شاید از سبد سبد گل های سرخ پر بوده
و حالا
پر شده از خالی
این آدم ها هم روزی عشق داشتند،
روزی معشوقه کسی بودند ،
روزی لذت جمله "منم بی اندازه دوست دارم" را با تمام وجود تجربه کردند
شما را به عشقتان قسم کمی رعایت کنید ،
شاید کسی در گوشه ای از شهر دلش بلرزد با دیدن دو عاشق دست در دست هم ...

nariii