your love

............your love..........

Part :9

اون شب با خجالت کنار هم خوابیدن
فردا صبح:
=================================
ویو لینو:
بیدار شدم دیدم ا/ت خوابیده وایی خدا نمیدونم چجوری تو روش نگاه کنم من دیشب چیکار کردم
داشتم اینارو با خودم زمزمه میکردم ک یهو ا/ت بغلم کرد
تعجب کردم اون بغلم کرد؟ امکان نداره
ا/ت:چرا انقدر حرف میزنی لینو
و منو فشورد ب خودش گفتم:
لینو:ببخشید
و متقابلا بغلش کردم ک دوباره خوابم برد

3ساعت بعد

بیدار شدم شدم دیدم ا/ت نیست کجا رفته
رفتم تو حال دیدم صبحانه درست کرده
ا/ت:ع بیدار شدی
لینو:اره
ا/ت:یوقت فکر نکنی چون تو خواب حواسم بغلت کردم ازت خوشم میادا
لینو:توهم فکر نکن چون دیشب بوسیدمت ازت خوشم میاد
ا/ت:همچین فکری نکردم
لینو :راستی امشب ب ی پارتی دعوتیم دوستام هستن خیلی دوست دارن ببیننت
ا/ت :هوم باشه

غروب:

ویو ا/ت :
خب لینو گفت ساعت 8 میریم الان ساعت 6 من برم ی دوش بگیرم

20 مین بعد :
از حموم امدم بیرون روتین پوستیمو انجام دادم لباسی ک انتخاب کردمو پوشیدم.
موهامو گوجه ای بستم
ا/ت:لینو اماده ای ساعت 7ونیمه
لینو :وایستا الان میام
رفتم دم اتاقش دیدم بلد نیست کراواتشو درست ببنده
نزدیکش شدم کراواتشو براش بستم و تو چشاش زل زدم
ا/ت:الان اماده ای

ویو لینو :
با تعجب بهش زل زده بودم چقدر جذاب شده
ک یهو ب خودم امدم
لینو:ا.اره بریم
سوار ماشین شدیم نمیتونستم چشمو از روش بردارم خیلی جذاب شده
چطور ی دختر میتونه انقدر جذاب باشه

ساعت 8 :
وارد بار شدیم

یونجون :سلام لینو خوش امدی این خواهرته درسته؟ واقعا جذابی خانم؟
ا/ت:ا/...
لینو:لازم نیست اسمشو بدونی
رومو سمت ا/ت کردم و گفتم
لینو:بریم بشینیم
یونجون : پوزخندی زد ب همین خیال باش اون برای منه (تو ذهنش)
و...........

The end........
شرایط پارت :30 تا لایک
تعداد پارت:14
نظرتو نمیگی 🥺