پارت

پارت. 2
اخر
+ چی زدی ات حالت خوبه؟ معلومه که دوست دارم براچی باید پای یه دختر هرزه دیگه وسط باشه تا وقتی من پرنسسمو دارم به هیچکس دیگه ای نیاز ندارم اگه هم که بخوای از پیشم بری اوممم فک کردی میزارم بری تو مال خودمی دیگم ازین حرفا نمیزنی مگه یه بار بخاطر این حرفات بهت نفهموندم کع ممنوعه ها؟ میدونی که از تکرار حرفام بدم میاد اما تکرار لحظه ها با تو رو نه
_امم نه یادمه مرسی
+ خوبه حالام بیا بغل ددی
_نمیخوام
= بت میگم بیا خستم اذیتم نکن ات
_منم میگم نمیخوام
+ شما خیلی بیجا میکنی بدو ببینم
_یونگی نمیخوام من بهت مشکوکم
+ مین ات گفتم بیا
خودت میای یا بیارمت؟(جدی)
_بـــ..باشه(با بغض)
+ آفرین دختر خوب
_(رفتم بغل یونگی اینطوری حرف زدنش باعث شده بود بغضم بگیره و دلم میخواست گریه کنم اما یونگی نمیزاشت گریه کنم نه منظورم این نیس خودتون ببینید)
(متوجه خیسی لباسم شدم فهمیدم اته)
+پرنسسم چرا اشکای خوشگلتو هدر میدی
نبینم گریه کنیا
_یونگی (با گریه)
+ هیسس تا وقتی گریه نکنی گوش میدم
_هق هق یونگیا
+ جونم
_میشه اینطوری باهام حرف نزنی
+ اخه ات چرا فقط به حرفم گوش نمیدی
_ولش
+ بگیر بخواب عزیزم
ویو یه ساعت بعد
(تقریبا نزدیک بود خوابم ببره اما نباید میخوابیدم چون امشب قراره یکی از جاسوسا بمیره
وقتی دیدم ات خوابش برده بلند شدمو رفتم تا لباسمو بپوشم
اره ات ازینکه من مافیام خبر نداره
تقریبا ده دقیقه طول کشید تا به پایگاه برسم)
ویو ات.
تا دیدم یونگی رفته منم پاشدم بعدش حاضر شدم و رفتم دنباله شوگا خیلی مشکوک بودم
اره من نخوابیده بودم فقط تظاهر بود
همینطوری که دنبالش میکردم و تقریبا از شهر دور شده بودم
که دیدم یونگی رف تو یه جایی شبیه پایگاه بود اهم منم یواشکی پشتش رفتم هنوز نرسیده به پایگاه یهو برگشت
واییی الان میدید منو
بعد رف یجایی مثل پارکینگ بود
تو اونجا یکی بود به صندلی بسته شده بود
یونگیم لباساش شبیه مافیا ها بود دیدم داره یه چیزایی میگه منکه نفهمیدم اما بعد چند دقیقه یونگی تفنگشو دراورد و به سمت مرده گرفت و تا خواس شلیک کنه پریدم و گفتم

_یونگی چیکار میکنی؟
+ تو اینجا چیکار میکنی
_سوالمو جواب بده
= هه جواب.... باشه ببین پرنسس کوچولو تو که نمیخوای این صحنه رو ببینی مگه نه؟
جیهوپ: حق با شوگاس بهتره این صحنه جرمو ترک کنی میدونی که برای همچین بانویی ترسناکه این چیزا
_چی
ات گفتم برو(داد)
_شو.. شوگا؟
+ میخوای ببینی مرگشو پرنسسکم
هوم؟
_مــ.... من؟
+ ارع بیا اینجا(دستشو میکشه سمت خودش)
_نه یون منظورم شوگا اینکارو نکن
+ ببینم تو رئیسمی؟
_نه
+ پس هیسسس
فقط لذت ببر
_نمیخوام ولم کن اصن من دیگه یه لحظه هم اینجا نمیمونم
+ مین ات تا اینجا که اومدی مجبوری بقیشم ببینی
ادامه پارت بعد