زدواج اجباری

زدواج اجباری

پارت بیستم
__________________~_______________
_نشونت میدم(با صدای بم)
+ببین کوک من الان متاهلم و اگر باردار بشم بدبختم خب
_فقط یه کیس
+اوکی
+کوک منو بوسید وحشیانه میبوسید منم همراهی کردم دستام دور گردنش حلقه کردم بعد 12 مین نفس کم اوردیم جدا شدیم
_دوباره برو با آرایش لبتو اوکی کن
+دوباره کبودش کردی اوففففف رفتم با آرایش درستش کردم
فلش بک به شام
پ ا:دخترم تو میتونی از تهیونگ طلاق بگیری ولی باید برای این کار مدرک داشته باشی
+باشه پدر تمام تلاشمو میکنم
+معلوم بود کوک کلی ذوق کرده

فلش بک به یه هفته بعد(اینقدر فلش بک میزنم چون میخوام کوک و ا/ت بهم برسن)
مکالمه تلفنی تهیونگ و ا/ت
×الو ا/ت
+سلام تهیونگ
×تو راهم دارم میام دنبالت
+اوکی جلو در منتظرم
×فعلا
+فعلا
+بابا مامان دایی و زن دایی و کوک من دیگه دارم میرم بعدا میبینمتون
همه بجز کوک: خداحافظ
_ا/ت خداحافظ دوباره بیا پیشمون
+خداحافظ
×بیا ا/ت
+بریم
رسیدن خونه
×اخیششش چقدر خستمم
+چیکارا کردین اونجا
×هیچ فقط هی کار کار کار کار
+اوووو پس خسته ای
+میگم تهیونگ اجازه میدی امروز با دوستم برم بیرون؟ خواهش میکنمممم(لحن کیوت)
×اوکی برو
+مرسییییی
×ولی یه شرط داره
+چی
×بوس بدی
+باششش
+لبامو بوسید منم همکاری میکردم تا 9 مین بعد جدا شدیم
+ایی لبم داغون کردی
×به هر حال اون لبا جزو اموال منه
+تو ذهنش(نه قراره بشه مال یکی دیگ)
×راستی لبتم کبود کردم برو رژ لب اینا بزن
+هعیییی باشه
+رفتم اتاقم حاضر شدم(عکس لباس پست بعدی)
+خب تهیونگ شیی من رفتم بای
×بای بیب
+رفتم بیرون به تهیونگ پودر حشری داده بودم زنگ زدم دوستم میسو گفتم بیاد نزدیک خونه ما
(علامت میسو ~)
~سلام دختر خوبی
+سلام
~کار داشتی گفتی بیام؟؟
+نگاه کن کل نقشه بابامو براش توضیح دادم گفتم باید تهیونگ به راه بد بکشه
~اوکی فقط نباید باکر.گیمو بگیره هااا
+اوکی
+باهم رفتیم سمت خونه دوستم رفت داخل خونه منم از پنجره نگاه میکردم فیلم میگرفتم
~سلام
×سلام اوف گرمههههه
~خوبید من اومدم دنبال ا/ت
×ا/ت هم اومد دنبال شما
~عه خب پس من برم
×سب کن اختیارم دست خودم نبود یهو دستشو کشیدمو شروع کردم بوسیدنش
+باورم نمیشه نقشم گرفتت یسسسس


ادامه پارت بعد

شرطا=۵٠ کامنت 30 لایک خدایی از 545 نفر این تعداد زیاد نیست
فیکم گذاشتم چون نتم داره تموم میشه