تو آینه نگاه میکنم،

تو آینه نگاه میکنم،
اثری از نرگس نیست!🙂
همش یا فرزاده یا فرزینه..
به اتاقم نگاه میکنم،
انگار اتاق یک پسره!
به تیپم نگاه میکنم!
آیا این لباس یک دختر ۱۶ سالس؟
.......


عشق،و علاقه خیلی چیز خوبیه!
چیزیست که خدا در درون ما قرار داده و لازمه!
اصلا باید باشه!
اما هرچیزی یه اندازه ای داره🙂!
حتی چیز های خوب،
مثلا کمک به نیاز مندان، خیلی چیز عالیه ای هست، اما ما دیگه نباید انقدر کمک کنیم که واسه خودمون پولی نمونه!
و عشق هم همچنین است!
نباید اون قدر عاشق باشیم که نشه جمعش کرد!
بغول پدرم که میگه: ما باید خط کش دستمون بگیریم و همه چیز رو اندازه بگیریم!

............

درسته عشق من به آقای "فرزاد فرزین" هوس آمیز نبوده، و همیشه بهش به چشم آیدل نگاه میکردم!
اما!..
اون قدر درش غرق شدم که دیگه اثری از نرگس نمی بینم🙂!
همش فرزاده!
در اتاقمو باز میکنم، عکساشه،در کمدمو باز میکنم لباساشه،تو گالریم نگاه میکنم فیلماشه ، در کتابمو باز میکنم نوشته هاشه و...
این چیزا اصلا بد نیست.!
اما یه حدی داره!
من یه دخترم، و اون یه مرد!
امروز این لباسو میپوشه منم بپوشم، امروز این ساعتو میندازه،منم بندازم، امروز اینجوری حرف میزنه منم بزنم،
پس نرگسی کو؟🥲
این که همش شد فرزاد!
حس میکنم دیگه خیلی دارم بزرگش‌ میکنم🙂
تصمیم گرفتم فقط آیدلم باشه ، نه تمام هوشو هواسم🥲
دوستش داشته باشم، اگر یه وقتی از لباسش خوشم اومد و تونستم داشته باشم🙂،عکس هاشو داشته باشم، موزیک هاشو دوست داشته باشم و... همین🙂
نه اینکه تمام زندگیم تقليد کردن از اون باشه..چون اون طوری دیگه نرگس نیستم🙂
نرگس اونقدر آدم ارزش مندیه که من دلیلی نمیبینم بخواد از کس دیگری تقلید کنه!
فرزاد فقط آیدل منه،نه خود من🙂!
ولی نمیشه! نمیتونم🥺🥲
#نرگس_نوشت