پارت. 20

#پارت. 20

کلا امروز حوصله ماشین روندن نداشتم ب خاطر همینم یه اسنپ گرفتم و رفتم دانشگاه

نزدیکای تموم شدنای کلاسم بود ک ارمان گفت

آیدا بعد تموم شدن دانشگاه بریم بام؟؟
گفتم
نه ماشین نیاوردم
گفت
مگ من هویجم؟؟
گفتم:
بگی نگی یخورده هویجی، ولی چون عاشق هویجم میام

خندیدو گفت:
منتظرتم پس

اخرین کلاسمم تموم شد ک رفتم بیرون از کلاسم ک دیدم آرمان زود تر از من جلو در وایساده
رفتیم سوار ماشینش شدیم ک گفت ب بلوتوث ماشین وصل میشه و خودش اهنگ میذاره

یکی دوتا اهنگ گوش کردیم ک یه لحظه احساس کردم صدای خودمو شنیدم ک سریع بهش گفتم نزنه بعدی
تا اخرشو ک گوش کردیم تازه فهمیدم دیشب چ اتفاقایی افتاده، این چ حرفایی بود اون زده یا اصلا چ حرفاییه ک من زدم

از خجالت شکل گوجه شده بودم
آرمان خندیدو یه اهنگ از ابی گذاشت

دوباره وقتی ب قسمت ب جز تو همه میدونن واست این مرد میمیره زیر لبی زمزمه کرد
رسیدیم بام

بلاخره آرمان سکوت بینمونو شکست

آیدا، نمیدونم این حرفای تو دیشب از مستیت بوده یا نه چون میگن مستی و راستی
تورو نمیدونم ولی من دوستت دارم و هیچ وقت تنهات نمیذارم
دو هفته ام بهت وقت میدم احساستو یا الان بگو یا دو هفته ی دیگ
خودمم باورم نمیشه مایی ک انقد لج کردیم باهم الان من عاشقت شده باشم
یه سوال میپرسم با آره نه جوابمو بده
تو ام دوستم داری؟
سکوت کردم ک گفت
جواب بده دوستم داری؟؟؟
گفتم
اره، یکوچولو ها پرو نشی
خندیدو بغلم کرد من سرمو اروم گذاشتم رو شونش

(از دوسه پارت دیگ تازه داستان اصلی شروع میشه)