من شاید

...
من شاید
رنگ دیوار اتاق‌ت بودم.
یا ساحل پرهیاهوی دریایی که
جایی برای قدم زدن های تو ندارد.

من شاید صدای پرنده‌ای بودم
که بی‌گاه می‌خواند...

یا شاید فنجان سرد شده‌ی روی میزت
که میلی به نوشیدنش نبود...

من حتی می‌توانم
کار ناتمامی باشم،
که به انجامش تردید داری...
و تمام شاید‌های دیگری که می‌تواند من باشم!

ولی
خوب می‌دانم
هر چه که بودم
تو مرا نمی‌خواستی...
دیدگاه ها (۲۰۰)

پیش ما سوختگانمسجد و میخانه یکیستچون نـکـو مینگرمحاصل افسانه...

عــشقم تــولدت مبارک فداتشم عزیزمی😍 😘 😘 😍 💗 💗 💗 💗 💗 💗 💗 💗 💗 ...

"زیـــباست" "احسـاسم" را میـگـــویــــم...!! "نـــازکـ"...

تــولدت مــبارک ابجی گلم❤❤❤❤💋💗💗💗ان شالله ۱۲۰ساله بشی عزیزدلم...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

خداحافظی با دنیایی که به آن تعلق نداشتماین داستان درمورد همی...

black flower(p,266)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط