مافیا گرل وحشی🖤

مافیا گرل وحشی🖤

کوک: سریع از خونه‌اومدیم بیرون داشتم‌دیوونه میشدم اون عطر اتاقش عکساش نقشه هاش حس میکنم دارم عاشقش میشم🤭

امروز روز تعطیل بود برای همین ی دسته گل‌گرفتم رفتم خونش برای تشکر

ا/ت: زنگ خونم زده شد تعجب کردم اخه کسی رو ندارم ک بخواد بیاد نازنین کلاس تقویتی میره خونه تنها بودم نازنین تازه رفت پس کیه

رفتم درو باز کردم دیدم جئونه با ی دسته گل ایستاده

کوک: میدونم دشمنتم ولی کارد دارم

ا/ت: اهوم بیا تو رفتم نشستم روی مبل اونم گل رو گذاشت روی میز‌

خب برای چی اومدی؟؟

کوک: خب برای تشکر و کاری ک برام کردی اومدم جبران کنم

خب من تاحالا برای‌کسی کاری نکردم هرجوری‌دوس داری جبران کن

در خونم با حالت وحشتناکی باز شد

لویی: ا/تتتت بدبخت شدیم حسابات داره مسدود میشه و پولات داره خالی میشه کار گروهه خرسه

جئون میخوای جبران کنی؟؟

کوک: اهوم

پس گروهت رو بیار باید به جک(همون اول داستان) یه درس درست و حسابی بدم

رفتم بالا حاضر شدم و رفتیم خونه جئون اونم لباسش رو پوشید و‌گروهش رو آماده کرد

کوک: دوباره داریم باهم کار میکنیم نظرت چیه متهد بشیم

ا/ت: نفرتی ک من از تو و گروهت دارم هیچی وقت از بین نمیره😏حالا هم راه بی افت حرف اضافه نزن البته میتونی حرف بزنی اگه‌دوس داشته باشی اون پات رو هم نابود کنم

کوک: ن ن نه نمیخواد بریم

پارت نهم🖤👸🏻