P 12

_آها خیلی ممنون
راننده خواهش میکنم...... خانم
_بله
راننده بفرماید فکر کنم امروز سرتون شلوغه
_آها خیلی ممنون سیب رو از دستش گرفتم و اومدم بیرون
کمپانی باهام چیکار داره یعنی یهو به یکی خوردم دختر عینکی بود کاغذ هاش ریخت زمین هم شدم و کمکش کردم جمع کنه اون تند تند ازم معذرت میخواست گفتم
_ولی من بهت خوردم تو چرا معذرت میخوای عذر میخوام حواسم نبود
دختره نه اشکال نداره
دختر بانمکی بود موهاش رو بالای سرش بسته بود و عینک زده بود یکمی جلو رفت یهو یکی بهش جا خالی داد باعث شد بیوفته باز همون دختره قلدر سونیا بود دلم میخواد این دختره رو خفه کنم
سونیا نمیتونی جلوی خودت رو نگاه کنی دختره احمق میدونستم زشتی ولی نمیدونستم کور هم هستی
ا.ت ازش واقعا متنفرم رفتم جلو و دست اون دختره رو گرفتم کمک کردم بلند شه رو به اون سونیا کردم
_یه قدم بهش نزدیک شدم  میدونستم قلدری ولی فهمیدم احمقم هستی
سونیا این کارا به تو نیومده مین ا.ت برو پی کار خودت
_ این که کار من چیه به تو مربوط نمیشه دفعه بعد بینیم به یکی صدمه برسونی من میدونم با تو  دست اون و گرفتم و بردم داخل و اداش رو در آوردم به تو نیومده مین ا.ت ایییششش هی حالت خوبه
آره خوبم ممنون
_اسمت چیه
هان سویون هستم
_خوشبختم منم..
سویون مین ا.ت
_فکر کنم می‌شناسیم
سویون آره طرفدارتم
_مایه افتخارمه که دیدمت هان سویون 😁😁😁😁
سویون ممنونم اینکه کمکم کردی
_خواهش میکنم اوم تو چه کلاسی هستی
سویون کلاس C 5
_باشه پس بیا ناهار رو با هم بخوریم
سویون حتما ممنون میشم من دیگه برم
_باشه بای سویونا